عشقولیا🥰🥰🥰

1 عضو

پاسخ به

سلام نقی خوبی

بنده خدا نقی روش موند?

1401/07/27 17:15

پاسخ به

بنده خدا نقی روش موند?

اره والا?????

1401/07/27 17:15

پاسخ به

اره ولی من خیلی اسیب دیدم توی بارداریموایناالان اصلااسم بارداری میادحالم بدمیشه ازلحاظ روحی حالم خرا...

منممممم خیلی بارداری وحشتناکی داشتم داغون بودم
اختلاف سنی بچه هات چقدره گلم

1401/07/27 17:17

پاسخ به

سلام نقی خوبی

بنده خدا نقی روش موند?

1401/07/27 17:15

پاسخ به

بنده خدا نقی روش موند?

اره والا?????

1401/07/27 17:15

پاسخ به

اره ولی من خیلی اسیب دیدم توی بارداریموایناالان اصلااسم بارداری میادحالم بدمیشه ازلحاظ روحی حالم خرا...

منممممم خیلی بارداری وحشتناکی داشتم داغون بودم
اختلاف سنی بچه هات چقدره گلم

1401/07/27 17:17

پاسخ به

منم سلماس

خوبه تا حالا نیومدم
ارومیه هم سه سال اومدم
کرمان بودم

1401/07/27 17:18

پاسخ به

چندتابچه داری الان ؟

یکی پونزده ماه

1401/07/27 17:18

هر کی اونور سلام میده اینور اد میشه خخخ

1401/07/27 17:18

پاسخ به

من 25 سال و نیم بودم حامله شدم باز افسرده بودم بخدا هیچ حسی به بچم نداشتم تازه تازه یکم بهش حس دارم ...

اره باورم میشه چون سربچه اولم همینجوری بودم میگم همه وقتی زایمان میکنن هم بهوش میان ازبچه سوال میکنن که بچه ام کجاس من هیچی نپرسیدم موقعی که اومدم توبخش مامانم اومدگفت بچه ات یه بچه ی نازوخوشگلیه گفتم بروبیرون نه میخام شماروببینم نه بچه موفقط برین بیرون فقطم گریه میکردم سربچه اولم داغون بودم امادومی خیلی خوب شدحالم بخدااگه دست من بوددیگ نمیاوردم اماشوهرم خیلی بچه میخاست دیگ گفتم بیارم انشاالله هم دخترباش آوردم خداروشکردخترشدگفتم دیگ بسه خداخیلی دوسم داره واقعا

1401/07/27 17:19

پاسخ به

خدا حفظشون کنه عزیزم الهی شکر هر دو‌جنس داری دیگه واقعا بسه نمیگم انشالله اینا بزرگ شدن یه ده سال دی...

نمیتونم دیگ میخام دیگ اینابزرگ شدن منم استراحت کنموخوش گذرونی کنم دیگ بفکربچه نیستم

1401/07/27 17:20

پاسخ به

منم سلماس

خوبه تا حالا نیومدم
ارومیه هم سه سال اومدم
کرمان بودم

1401/07/27 17:18

پاسخ به

چندتابچه داری الان ؟

یکی پونزده ماه

1401/07/27 17:18

هر کی اونور سلام میده اینور اد میشه خخخ

1401/07/27 17:18

پاسخ به

من 25 سال و نیم بودم حامله شدم باز افسرده بودم بخدا هیچ حسی به بچم نداشتم تازه تازه یکم بهش حس دارم ...

اره باورم میشه چون سربچه اولم همینجوری بودم میگم همه وقتی زایمان میکنن هم بهوش میان ازبچه سوال میکنن که بچه ام کجاس من هیچی نپرسیدم موقعی که اومدم توبخش مامانم اومدگفت بچه ات یه بچه ی نازوخوشگلیه گفتم بروبیرون نه میخام شماروببینم نه بچه موفقط برین بیرون فقطم گریه میکردم سربچه اولم داغون بودم امادومی خیلی خوب شدحالم بخدااگه دست من بوددیگ نمیاوردم اماشوهرم خیلی بچه میخاست دیگ گفتم بیارم انشاالله هم دخترباش آوردم خداروشکردخترشدگفتم دیگ بسه خداخیلی دوسم داره واقعا

1401/07/27 17:19

پاسخ به

خدا حفظشون کنه عزیزم الهی شکر هر دو‌جنس داری دیگه واقعا بسه نمیگم انشالله اینا بزرگ شدن یه ده سال دی...

نمیتونم دیگ میخام دیگ اینابزرگ شدن منم استراحت کنموخوش گذرونی کنم دیگ بفکربچه نیستم

1401/07/27 17:20

پاسخ به

اره باورم میشه چون سربچه اولم همینجوری بودم میگم همه وقتی زایمان میکنن هم بهوش میان ازبچه سوال میکنن...

من نه در این حد بی احساس نبودم ولی دیگه اینکه جونم براش در بره نه
خدا برات جفت فرشته هات حفظ کنه انشالله
خدا رو شکر عزیزم نگاه خدا همیشه رو زندگیت

1401/07/27 17:20

پاسخ به

نمیتونم دیگ میخام دیگ اینابزرگ شدن منم استراحت کنموخوش گذرونی کنم دیگ بفکربچه نیستم

انشالله هر چی خیره

1401/07/27 17:20

پاسخ به

چرا دنبال درمان نمیری چرا شوخی گرفتی

میرم گفت تادوهفته دیگ صبرکن بعدبرودکتربهم گفت

1401/07/27 17:21

پاسخ به

منممممم خیلی بارداری وحشتناکی داشتم داغون بودم اختلاف سنی بچه هات چقدره گلم

4سال دقیقا

1401/07/27 17:21

پاسخ به

یکی پونزده ماه

خداببخشه واست ???

1401/07/27 17:21

پاسخ به

4سال دقیقا

خیلی ام عالی عزیزم خدا نگهدارشون باشه

1401/07/27 17:22

پاسخ به

خداببخشه واست ???

قربونت گلم

1401/07/27 17:22

پاسخ به

میرم گفت تادوهفته دیگ صبرکن بعدبرودکتربهم گفت

اره شوخی نگیر برو دنبال درمانت

1401/07/27 17:22

پاسخ به

من نه در این حد بی احساس نبودم ولی دیگه اینکه جونم براش در بره نه خدا برات جفت فرشته هات حفظ کنه انش...

مرسی عزیزم اماالان دوتاییشون جونمن هم پسرمم بعداینکه حالم بهترشدعاشقش شدم اماتوی همون دورانی که افسردگی داشتم خیلی حالم بدبود

1401/07/27 17:22