سه سال چهار پنج سال باهم هستن دیگه

والا آدم می‌ترسه خوبه بچه بیرون باشه ولی می‌ترسه آدم دخترمن کارای خطرناک می‌کنه من واقعنا ترس افتاده به جونم مثلنا پارکی چیزی میریم همینجوری می‌ره برای خودش دستشو نمی‌ده اذیت می‌کنه باز تو خونه بهتر میتونم کنترل کنم بخوایم ببریم بیرون دونفرو میخواد

خدا سلامتش کنه

ن اتفاقا خوبه باز دختر من خیلی خجالتی و کم رویه و اینکه تو خونه خیلی شیطونه اما بیرون یا جلو دیگران کم رو و بی صدا

همش میگم نکنه نتونه از خودش دفاع کنه یا بقیه بچه ها اذیتش کنن

نه دخترمن چه خونه چه بیرون شیطنت داره جایی میریم مدام این ور اون ور می‌ره دست به وسیلاشون میزنه خب خیلا ناراحت میشن بچه نداشتن

پسرداداش منم خجالتیه سه نیم سالشه البته به خود داداشم رفته ژ

سلام مامانای عزیز ،
کی به بچش هم شیر خودشو داده هم کمکی ؟جواب بدید لطفا

دختر عموی منم میداد هم شیر خودش هم کمکی اتفاقا میگف هم وزنش خیلی خوبه هم اذیت نمیکنه
ای کاش منم کمکی میدادم با وجود این همه استرس و غصه همون بهتر شیر خشکی بشن

شیر خشک چی میدادین ؟

میدونین چه شیرخشکی میداد

معمولا هر چی بسازه نان خوبه اپتامیل خوبه ببلاک
بستگی داره چی ب بچه بسازه

دکتر به دختر من نان اچ ای داده ،گفت چون خوشمزه نیس شیر خودتم میخوره

اپتامیل

آپتامیل معمولی یا رژیمی مثل ha؟؟

من تایکسالگی هردورودادم شیرنان اوپتی پرو میدم

بعدش دیگه شیرم کم بود شیرخشک کامل دادم

خواهش میکنم عزیزم،همیشه وزنش خوب بوده کم نبوده تویکسالگی 10کیلونیم بود تو18ماهگی هم 12/150بودالبته دیگه شیرخشک وغذامیخورد

"لینک قابل نمایش نیست"
خانومااا گروه واتساپ زدم
هر کی خواست بیاد
روزمرگی های زنانه
واتساپ هم رفع فیلترشده😍😍😍،،،

آها دخترمن هیچ مشکلی نداره دکتر نان haداده که این شیر خشک مخصوص بچه هایی که آلرژی دارن اونم رژیمیه وزنگیری کمی داره

معمولی

سلام عصرخوش.واقعنا چرااین مردا درک ندارن .من شبا خیلی کم می‌خوابم چون دخترم دوسالش هی می‌خوابه تا من می‌خوابم بیدار میشه نق میزنه جابه جا میشه پتوشو می‌کنه کنار من در طول شب فقط درحال اینم که پتو بکشم روش یا بزارمش سرجاش چون خیلی ول میخوره یا پاشم آب بده گشنه میشه نون بدم خلاصه شب خواب ندارم امیدم به روزه روزا معمولنا می‌خوابه خب منم می‌خوابم خدا نکنه شوهرم خونه باشه یه روزی مثل امروز دیگه نمیزاره ما بخوابیم سروصدا می‌کنه صدای گوشی صدای تلویزیون ماام بیدار میشیم الان ساعت یک نیم ناهار خورد رفت هرکاری کردم دخترم نخوابید منم عصبی شدم سرش داد زدم بخدا چکارکنم خوب نخوابم عصبی میشم دست خودم نیست انرژی ندارم سرگیجه دارم سرم درد می‌کنه واقعنا مامادرا فقط باید سرویس بدیم به شوهروبچه پس خودمون چی

سلام عزیزم واقعا مادر بودن سخته هر کدوم از ما بعضی وقتا واقع خسته شدیم و کم اوردیم اما بلاخره مادر همینه
من خودم ب تنهایی تو شهر غریب بچمو بزرگ کردم شوهر از صبح ساعت 6 تا 7 شب سرکاره من هرروز تنهام اما واقعا همین ک ی ساعت نگهش داره ک ما ی نفس بکشیم خیلی کمکه

واقعا بعضی وقتا ی خوشی کوچیک یا ی تنهایی کمک میکنه
بلاخره دوسال اول خیلی سخته و شب بیداری داره انشالله روزای خوب ماهم برسه

بچه ها گناهی ندارن ما خودمون خواستیم ک ب این دنیا بیان
این دنیا خیلی ظالمه هیچکس دلش برا دیگری نمیسوزه این بچه ها خیلی کوچیکتر از اینن ک از الان اذیت بشن