دوست من اینطور شد
گفت چشامو باز کردم نزدیک‌اذان صبح
گفت دیدم خودم ت هوام فقط انگشتام بهم وصله
اون روحش جدا شده بود

اذان گفت روحش برگشت

پاسخ به

بختک نیوفتاده روت؟؟

نمیدونم اصن زهرا ی چی میگم شاید باورت نشه ی لحظه دیدم نمیتونم کمر ب پایینمو تکون بدم گفتم فلج شدم گفتم زنگ بزنم شوهرم نمیتونستم بلند شم ب بدبختی از دیوار گرفتم پاشدم شایدم دیشب چشم خوردم اخه چن نفر هی نگام میکردن

پاسخ به

دوست من اینطور شد گفت چشامو باز کردم نزدیک‌اذان صبح گفت دیدم خودم ت هوام فقط انگشتام بهم وصله اون رو...

وای ادم از ترس سکته میکنه

پاسخ به

نمیدونم اصن زهرا ی چی میگم شاید باورت نشه ی لحظه دیدم نمیتونم کمر ب پایینمو تکون بدم گفتم فلج شدم گف...

شدم میدونم چی میگی

اسفند دود بده

پاسخ به

وای ادم از ترس سکته میکنه

خیلی بده

من گاهی چشمام بازه

بی،حرکت میشم

حرفم نمیتونم بزنم

سه شنبه رفتیم مارگون
جهاز داییم خواستن ببرن
ینی اونجاهمه چشمشون ب من و دوتا خواهرم‌بود و این 4تا بچمون
پچ‌پچ‌پچ‌دخترای تورانن این بزرگشه این دومیه اون کوچیکه ایت
همش هی پچ پچ میکردن

برگشتیم ی سردرد خواهرم گرفت ک تازه عدوسی کرده

دلپبچ و معده درد منم گرفتم
ماشین خوااربزرگمم 1تومن خرج برداشت

بعد دیروز پای من زد ب مبل ناخونم ا، وسط نصف شد ک باهاش مردم وزنده شدپ

نگا ینی دوروزه جوراب پامه ک فقط ب چیزی گیر نکنه

چشم مردم خیلی بده

انگار دیگ‌ادم اونجا نبود جز ما 3تا
چقدم بوس بوس بوس میکردن

چ بد شده

منم اون روز انگشت کوچیک پام خورد ب کابینت ناخنم شکست کلی خون اومد

پاسخ به

انگار دیگ‌ادم اونجا نبود جز ما 3تا چقدم بوس بوس بوس میکردن

بوس چرا

پاسخ به

بوس چرا

ندیده بودنمون خیلی وقت بود

پاسخ به

منم اون روز انگشت کوچیک پام خورد ب کابینت ناخنم شکست کلی خون اومد

ها این از وسط رفته جگرم سوخت از درد

پاسخ به

اره خداروشکر

خب خدارا شکر

سلام

خوبید