ارسال شده از پيرمردِ داشت با نوه هاش بازى ميکرد که يهو خوابش ميگيره ...
@nini1plus
از خواب پا ميشه ميبينه شلوارشو در اوردن دارن با کی.رش بازى ميكنن
نوه هاش ازش ميپرسن :
بابا بزرگ اين چيه ؟؟
ميگه : مرغابيه ...
ميگن اين گردا چيه ؟!
ميگه : تخماشه
ميگن : اين موها چيه ؟!
ميگه : جنگله ...
ميگن : اون سوراخ چيه اون پشت ؟!!!
ميگه : اونم لونه شه !
دوباره ميخوابه
پا ميشه ميبينه تو بيمارستانه !!
از نوه هاش ميپرسه : چى شده ؟؟؟!!
ميگن : بابابزرگ داشتيم بامرغابى بازى ميكرديم ، تف انداخت تو صورتمون
ما هم سرشو بريديم
تخماشو شكونديم
جنگلشو آتيش زديم
يه چوب بزرگ هم كرديم تو لونه ش
1401/08/18 21:50