من نزدیک 5 خوابیدم تازه هم چایی درست کردممنتظر شوهرمم بیاد بهش صبحونه بدم بخوره و بگیره بخوابه یاشایدم بره یزد دنبال کارای باباش.مشخص نی چیکارکنه چ تصمیمی گرفته
1401/09/28 07:29
//= $member_avatar ?>
بعد از دکتر زنگ زدن بمون زود بیاین همینجا گفتیم میریم خونه گفت اصلا زود بیاین خونه مادرت منتظره همین و گفتم بدون چون و چرا بیااایین
1401/09/28 14:45
//= $member_avatar ?>
چون با موتور نرفتن
1401/09/28 15:51
//= $member_avatar ?>
پاسخ به
???
خو ارمین ک مریض شد رفتیم اونجا ظهر اومدیم خونه
1401/09/28 18:28
//= $member_avatar ?>
پاسخ به
بابا خو دردم یجوریه یه بار میاد یه بار میره توش موندم چیکار کنم