مامانهای امیدیه ای

77 عضو

پاسخ به

ب قرآن خودم زن داداشمو که دیدم خیلی ترسیدم

من مرگمه

1401/10/01 23:38

جفت مونده بوده دکتر بخیه هاشو باز میکنه دوباره دست می‌کنه

1401/10/01 23:39

از این قسمت زایمان میترسم

1401/10/01 23:39

الان زایمان طبیعی خیلی سخت شده

1401/10/01 23:39

پاسخ به

جفت مونده بوده دکتر بخیه هاشو باز میکنه دوباره دست می‌کنه

ووو

1401/10/01 23:39

خاک بر سرشون

1401/10/01 23:39

البته بیمارستان بهبهان بوده

1401/10/01 23:39

پاسخ به

جفت مونده بوده دکتر بخیه هاشو باز میکنه دوباره دست می‌کنه

نه من همشو در اوردن

1401/10/01 23:39

من فشار شکم بد بود محکم فشار دادن

1401/10/01 23:40

پاسخ به

البته بیمارستان بهبهان بوده

بهبهان غسال خونس

1401/10/01 23:40

من بعضی موقع ها میگم طبیعی بعد که جیغ های زنا یادم میاد میگم ولم کن پول میدم بدون درد?

1401/10/01 23:40

که خارج بشه

1401/10/01 23:40

پاسخ به

من بعضی موقع ها میگم طبیعی بعد که جیغ های زنا یادم میاد میگم ولم کن پول میدم بدون درد?

??

1401/10/01 23:40

پناه بر خدا

1401/10/01 23:41

حالا من باردار بشم هیچی نخواستم

1401/10/01 23:41

پاسخ به

حالا من باردار بشم هیچی نخواستم

??

1401/10/01 23:41

از تنهایی خسته شدیم

1401/10/01 23:41

?

1401/10/01 23:41

من همش میگم طبیعی ولی دردام‌که شروع شد گفتم سزارین ?ولی دیگه طبیعی اوردم

1401/10/01 23:41

فوقش یک روزه از سرت میگذره

1401/10/01 23:41

شوهرم راننده بیشتر شبا بیدارم تا صبح تنها

1401/10/01 23:41

پاسخ به

فقد خوشبحال مردا

بخداااا

1401/10/01 23:41

پاسخ به

فقد خوشبحال مردا

همیشه به شوهرم میگم ?

1401/10/01 23:42

???

1401/10/01 23:42

پاسخ به

فوقش یک روزه از سرت میگذره

اره منم به همین امید گذروندم

1401/10/01 23:42