شوهرمم اصلاااااااااااااااااا مرخصی نداشت

آرایشگاه رزرو کرده بودیم

کارت دعوت و...

بعد عمه هام حتی تو خونه دایی بابامم اومده بودن برا فاتحه و اینا

میگفتن میخندیدن شاد بودن انگار نه انگار

بعد ما از خانواده دایی بابام اجازه گرفتیم

گفتیم شرایطش نیست کنسل کنیم ی عقد بگیرم بدون ساز و دهل و..

خب

بعد گفتن آره بگیرید حتما تروخدا کار خیر رو عقب نندازید و...

ما عقدو گرفتیم

خب

بعد عمه هام با لباس سیاه اومدن

و تو عقدم داشتن گریه میکردن???

پاسخ به

بعد عمه هام با لباس سیاه اومدن

?

بدون ارایش

با ابروها و سیبیلای اومده

پاسخ به

و تو عقدم داشتن گریه میکردن???

خاک توسرشون نمیومدن بهتر بود

پاسخ به

خاک توسرشون نمیومدن بهتر بود

بابامم بشون گفت

پاسخ به

با ابروها و سیبیلای اومده

???

بقران قسم دستمالی دستشون بود همش اشک پاک میکردن

خیلییییییییی غصه خوردم

پاسخ به

بقران قسم دستمالی دستشون بود همش اشک پاک میکردن

میگفتید نیان اصلا بهتره

ولی اصلا نمیدونم چجوری بهشون بفهمونم

پاسخ به

میگفتید نیان اصلا بهتره

خجالتیم

حالا منم عقد دختراشون میخام با لباس سیاه برم