پاسخ به

چی کار کردی باهاش

با سیاست فقط
اول اینکه هیچوقت کاری نمیکردم مقصرش من باشم
هر وقت اتفاقی می‌افتاد مادرشوهرم اصلا خود دار نیست و نبود فوری دعوا راه مینداخت جلسه میگرفت

اونجا خیلی ریلکس و مودبانه از خودم دفاع میکردم
درصورتی ک اوایل مثه خنگا فقط گریه میکردم ?
یجا رسید ک شوهرم فهمید بابا حق با منه
دیگ تو مسایل حرف نمیزدم عوضش حرفایی ک قبلا ب شوهرم گفتع بودم همرو میگفت و پشتمو میگرفت
دیگ این وسط من ادم بده نمیشدم

حالا این ی گوششه

پاسخ به

جوووون ب فرناز و ابهتش??

اره بخدا شکوفه سر و کله زدن با مادرشوهرم فقط کار خرس ماده بود????

پاسخ به

با سیاست فقط اول اینکه هیچوقت کاری نمیکردم مقصرش من باشم هر وقت اتفاقی می‌افتاد مادرشوهرم اصلا خود د...

آره همیشه باید از یجایی ب بعد دمشون رو قیچی کرد

پاسخ به

با سیاست فقط اول اینکه هیچوقت کاری نمیکردم مقصرش من باشم هر وقت اتفاقی می‌افتاد مادرشوهرم اصلا خود د...

نهال من اریش میکردم لاک میزدم شوهرم میگفت من یک روز لاک اریش رو صورت زن داداشم ندیدم گفتم له من چی

پاسخ به

9دی میشم 19

منم 19سالم بود ازدواج کردم
خیلی خام بودم
بعدش فهمیدم چی به چیه
اونم حدودا 22 سالگیم ?

پاسخ به

منم 19سالم بود ازدواج کردم خیلی خام بودم بعدش فهمیدم چی به چیه اونم حدودا 22 سالگیم ?

نه من 17ازدواج کردم

بازم با این که 17بودم توخیلی کار ها شوهرم طرفو خودم کشیدم

پاسخ به

نهال من اریش میکردم لاک میزدم شوهرم میگفت من یک روز لاک اریش رو صورت زن داداشم ندیدم گفتم له من چی

میدونی چیه جاریم خیلی خایه مال خایه لیس میزنه هر چی گفتن گفت چشم‌فکر کردن منم این اون میشم تخت اختیار اونا ولی اصلا گوش نکردم به حرف هاشون

پاسخ به

آره همیشه باید از یجایی ب بعد دمشون رو قیچی کرد

دقیقاااااااا
حالا من بخوام بگم خیلی طولانی میشه

ولی اینو بگم الان بی احترامی نمیکنم
احترام بیخودی هم نمیذارم
کلا هر جور عشقمه رفتار میکنم
دیگ نمیتونه بهم بگه تو
چون ترس اینو داره کلا کات کنم باهاشون

همینم بسمه?
اینکه خیلی وقتا میتونه دعوا راه بندازه اما مجبوره بریزه تو خودش ودهنشو ببنده بسه

پاسخ به

دقیقاااااااا حالا من بخوام بگم خیلی طولانی میشه ولی اینو بگم الان بی احترامی نمیکنم احترام بیخودی هم...

خوب فری تو خوبی داری دوری ازشون من تو یک ساختمونم

پاسخ به

اره بخدا شکوفه سر و کله زدن با مادرشوهرم فقط کار خرس ماده بود????

مادرشوهر منم کم اذیتم نکرده من دوسال باهاش زندگی کردم یعنی جرأت نداشتم با شوهرم ی بازار برم ی پارک برم برمیگشتیم برنامه داشتیم باهاش دیگه جوری بود من هرروز با شوهرم سر قیافه گرفتن مادرش دعوا داشتیم تا اینکه گفتم یا جدام میکنی یا طلاق میگیرم نمیدونی چ زوری بهش داشت زنیکه حرف خونه جدا زدم.الان خداروشکر هشت ساله ک جداشدم ازشون

پاسخ به

مادرشوهر منم کم اذیتم نکرده من دوسال باهاش زندگی کردم یعنی جرأت نداشتم با شوهرم ی بازار برم ی پارک ب...

نهال من میرم یک چیزی میخرم برای خودم مادر شوهرم میگه چراه این قدر میخری بسعه

ول خرجی نکن جمع کنید

بخدا خسته شدم میرم بیرون زود فرار میکنم تو خونه هر چی خریده باشم دستم نبیننن

تازه پارسال تولدم شوهدم برام تولد گرفت داشتن می‌ترسیدند جاریم خواهر شوهرم

رفتن برام قابلمه خریدن

????

پاسخ به

بخدا خسته شدم میرم بیرون زود فرار میکنم تو خونه هر چی خریده باشم دستم نبیننن

البته لباس

پاسخ به

مادرشوهر منم کم اذیتم نکرده من دوسال باهاش زندگی کردم یعنی جرأت نداشتم با شوهرم ی بازار برم ی پارک ب...

خیلی بی شعور بود مادر شوهرت کاش زود تر حرف جدا شدن میزدی

پاسخ به

بخدا خسته شدم میرم بیرون زود فرار میکنم تو خونه هر چی خریده باشم دستم نبیننن

آره برا منم همین بود

پاسخ به

آره برا منم همین بود

دبگه ولش کن اهمیت نمی دم

اصلا نمی رم خونشون چی بشه شوهرم بیاد بگه بریم

پاسخ به

خیلی بی شعور بود مادر شوهرت کاش زود تر حرف جدا شدن میزدی

اصلا خیلی اوایل زندگی بهم بد گذشت همش هم سر اون نکبت

پاسخ به

میدونی چیه جاریم خیلی خایه مال خایه لیس میزنه هر چی گفتن گفت چشم‌فکر کردن منم این اون میشم تخت اختیا...

اتفاقا اون کارش اشتباهه
تو ی ذره سیاست داشته باش
مطمئن باش ب تو بیشتر اون احترام میذارن