دختره استوری گذاشته:
آغوش که سَهل است من تمامم برای تو باز میشود
من ذهنم منحرفه یا چی...??
Join ? ? @iran
1401/09/12 22:46
//= $member_avatar ?>
'
خاله م فردای عروسیش داشت تو گروه فامیلی میگفت از دیشب هنوز درد دارم.
چون میدونستم آرتروز گردن داره پرسیدم: گردنت درد میکنه؟
اول شوهرش لفت داد بعد خودش.
یهو دیدم به جای "گ" ، دستم رفته رو "ک"
خودمم لفت دادم :)
Join ? ? @iran
1401/09/12 22:47
//= $member_avatar ?>
'
ﺩﺧﺘﺮکی به نزد پیر دانایی رفت و گفت: ﭼﺮﺍ ﺑﻪ ﺩﺧﺘﺮﯼ ﮐﻪ ﺑﺎ ﭼﻬﺎﺭﺗﺎ ﭘﺴﺮ ﺩﻭﺳﺘﻪ ﻣﯿﮕﻦ ﺧﺮﺍﺏ
ﻭﻟﯽ ﺑﻪ ﭘﺴﺮﯼ ﮐﻪ ﺑﺎ ﻫﺸﺘﺎ ﺩﺧﺘﺮ ﺩﻭﺳﺘﻪ ﻣﯿﮕﻦ ﺯﺭﻧﮓ ؟!
پیر دانا ﭘﺎﺳﺦ داد : ببین عزیزم ﻗﻔﻠﯽ که ﺑﺎ ﭼﻬﺎﺭﺗﺎ ﮐﻠﯿﺪ ﺑﺎﺯ ﺑﺸﻪ ﺍﻭﻥ ﻗﻔﻞ ﺧﺮﺍﺑﻪ ، ﻭﻟﯽ ﮐﻠﯿﺪﯼ که ﺑﺘﻮﻧﻪ ﻫﺸﺘﺎ ﻗﻔﻞ رو ﺑﺎﺯ ﮐﻨﻪ ﺍﻭﻥ ﺷﺎﻩ ﮐﻠﯿﺪﻩ
Join ? ? @iran
1401/09/12 22:48
//= $member_avatar ?>
رابطه جنسی خوب,ضربان قلب شما را بالا می برد
و باعث چربی سوزی و خوش اندامی می گردد.
@iran
ضربان قلب فرد برانگیخته(از لحاظ جنسی)از 70 بار در دقیقه به 150 بار در دقیقه افزایش می یابد
انقباضات حین رابطه جنسی باعث تمرین و درگیر شدن عضلات لگن، رانها، باسن بازوها، گردن وقفسه سینه میگردد
1401/09/12 22:49
//= $member_avatar ?>
#سوتی_های_زنونه
@iran
سلام
خاطره ی من برمیگرده ب دوسال پیش ک تازه ازدواج کرده بودیم و همسرم شب از سرکار برگشت دید من دارم نماز میخونم گفت سریع نمازتو بخون ?بدو بیا بغلم? میخوام حسابتو برسم امشب?
بعد رفت اشپزخونه دستاشو شست دید من از دستشویی دراومدم سریع اومد اروم دم گوشم گف پس اونی ک نماز میخونه کیه؟??
گفتم مامانم ی کم پیش اومد اینجا...??
هیچی دیگه جریانو بهم گف خودشم سریع زد بیرون ?♂?♂?♂
پی ام داد از خجالت نمیتونم بیام خونه تو روی مامانت نگا کنم بهش بگو همکارش زنگ زد رفت جای همکارش شیفت بمونه سرکار
میرم شب خونه مامانم میگم خانمم خونه مامانشه??????
سرتونو درد نیارم، مامانمم خودشو زده بود ب نشنیدن ولی میدونستم ک شنیده دیگه اینقدم حضور قلب نداشته ک هیچی نشنوه??
از اونروز ب بعد شوهرم تا یه مدتی جلو چشای مامانم آفتابی نمیشد ???
1401/09/12 22:54
//= $member_avatar ?>
#ضرب_المثل
با طناب کسی تو چاه رفتن
@iran
شبی هنگام خواب، صاحب خانه متوجه دزدی شد که وارد خانه شده است.
صاحب خانه با زیرکی و به دروغ، به همسرش گفت مقداری پول در چاه داخل
حیاط پنهان کرده ام تا از دست دزدان در امان باشد، دزد که صدای صاحب خانه
را شنید فریب حرف صاحب خانه را خورد و خوشحال به داخل چاه رفت،
سپس صاحب خانه به زنش گفت خانم چون هوا خیلی گرم است امشب
رختخواب را در حیاط روی در چاه پهن کن، دزد که در پی یافتن پول به داخل
چاه رفته بود هنگامی که از یافتن پول نا امید شد خواست که از چاه بیرون
بیاید، اما دید که صاحب خانه روی در چاه خوابیده و به همسرش وعده خرید
طلا می دهد و می گوید برای تو چنین و چنان می کنم، دزد از داخل چاه بلند
فریاد زد، آهای زن صاحب خانه، من با طناب شوهرت به چاه رفتم، اما تو
مواظب باش با طناب او در چاه نروی. بدین ترتیب دزد به دام افتاد.
1401/09/12 22:55
//= $member_avatar ?>
روزی رسید که ترکم کرد
و مسیر زندگی مان از هم جدا شد!
بعد از مدتها که عکسش را دیدم
فهمیدم اصلا هم زیبا نیست!
رفتارش هم اصلا دلنشین نیست!
شوخی هایش اصلا خنده دار نیست!
و آدم هایی که کنارش هستند هیچ هم آدم های خوشبختی نیستند!
چرا باید از حضور یک آدم معمولی خوشحال باشند و بخواهند ساعتها بهش خیره شوند؟
فاصــــله ی او از یک آدم "خاص" تا یک آدم "معمولی" فقط دوست داشتن من بود!
او معمولی شده بود
چون من دیگر "دوستش نداشتم" ...
? | @iran
1401/09/13 08:58
//= $member_avatar ?>
لبخند بزن(:
بذار بدونن از دیروز
قوی تری!
#استوری
? | @iran
1401/09/13 08:59
//= $member_avatar ?>
روزی روزگاری زنی در کلبه ای کوچک زندگی می کرد.
این زن همیشه با خداوند صحبت می کرد وبا او به راز ونیاز می پرداخت.
روزی خداوند پس از سالها با زن صحبت کرد و به زن قول داد که
آن روز به دیدار اوبیاید.زن از شادمانی فریاد کشید،
کلبه اش را آماده کرد و خود را آراست ودرانتظار آمدن خدا نشست !
چند ساعت بعد در کلبه اوبه صدا در آمد! زن با شادمانی به استقبال
رفت امابه جز گدایی مفلوک که با لباس های مندرس و پاره اش
پشت در ایستاده بود،کسی آنجا نبود! زن نگاهی غضب آلود
به مرد گدا انداخت وبا عصبانیت دررا به روی او بست.
دوباره به خانه رفت و دوباره به انتظار نشست .
ساعتی بعدباز هم کسی به دیدار زن آمد .
زن با امید واری بیشتری در را باز کرد. اما این بارهم
فقط پسر بچه ای پشت در بود.پسرک لباس کهنه ای به تن داست،
بدن نحیفش از سرما می لرزید و رنگش از گرسنگی و خستگی
سفید شده بود. صورتس سیاه و زخمی بود
و امیدوارانه به زن نگاه می کرد! زن با دیدن او بیشتر از پیش عصبانی
شد و در را محکم به چهار چوبش کوبید. ودوباره منتظر خداوند شد.
خورشید غروب کرده بود که بار دیگر در خانه زن به صدا درآمد.
زن پیش رفت و در را باز کرد! پیرزنی گوژپشت و خمیده که
به کمک تکه چوبی روی پاهایش ایستاده بود، پشت در بود .
پاهای پیرزن تحمل نگه داشتن بدن نحیفش را نداشت.
و دستانش از فرط پیری به لرزش درآمده بود.
زن که از این همه انتظار خسته شده بود، این بار نیز در را به روی پیرزن
بست . شب هنگام زن دوباره با خداوند صحبت کرد و از
او گلایه کرد که چرا به وعده اش عمل نکرده است!؟
آنگاه خداوند پاسخ گفت: من سه با در خانه تو آمدم ،
@iran
اما تو مرا به خانه ات راه ندادی!????
1401/09/13 09:04
//= $member_avatar ?>
سیب زمینی منبع نشاسته، پتاسیم، ویتامین C و بتاکاروتن است وبرای کودکانی که کمبود وزن دارند توصیه میشود
سیب زمینی شیرین رو پخته و با کمی کره یاروغن حیوانی له کنید و به کودک بدهید
@iran
1401/09/13 22:11
//= $member_avatar ?>
برای خودت یک دایره اعتماد درست کن ...
آنهایی که مهم هستند را بگذار درون دایره
کم اهمیت ترها را روی خط
و باقی را بیرون از این دایره
فرضی تصور کن.
هر وقت کسی حرفی به تو زد
که خاطرت رنجید ببین کجای دایره ات هستند؟؟
جزو افراد مهمند ؟ یا نه فقط هستند
آیا براستی ارزش دارد از کسانی
که برایمان اهمیتی ندارند برنجیم !؟
چرا بگذاریم آدمهای کم اهمیت
زندگیمان ، ما را ناراحت کنند
حتی برای ثانیه ای!؟
یادمان باشد وقتی دیگران بدانند
که نمیتوانند ناراحتتان کنند،
دیگر تلاشی هم برای ناراحت
کردن شما نمی کنند
1401/09/14 19:47
//= $member_avatar ?>
اونی که میگفت تک پره ?☝️
.
.
.
.
.
.
.
.
.
ﺷُرتش خونه اکبره... ???
جمله سنگینی بود قلبم گرفت ??
1401/09/14 19:48
//= $member_avatar ?>
دختر خالم ده ساله بچه دار نمیشه،
چند روز پیش رفتن باز دکتر، ?
دکتره که دیگه خسته شده شوهرشو کشیده کنار گفته آقا مطمئنی میریزی تو؟ ???
1401/09/14 19:48
//= $member_avatar ?>
#سوپ گشنیز
آب مرغ 3 لیوان
گشنیز نیم کیلو
ماست 3پیمانه
سیر 1 حبه
بلغور جو 1 پیمانه
هویج دوعدد
جو رو از شب قبل.خیس کنید و بعد با کره تفت بدید و بعد بزارید با آب مرغ پخته بشه پس از 1 ساعت هویج رو ب صورت نگینی خردکنید و به آن اضافه کنید خوب که پخت ماست شیر رنده شده رو اضافه میکنیم و خوب مخلوط میکنیم و بزارید تاجا بیفته و بعد گشنیز خرد شده رو اضافه میکنیم میزاریم تا جا بيفته
نوش جان نی نی
1401/09/14 19:49
//= $member_avatar ?>
?فراموش نکنید بدن و اندام ت*نا*سلی انسان حتی در خواب هم به محرک های ج*ن*سی پاسخ داده و تحریک می شوند!
? پس اگر می خواهید همسرتان را برای س*ک*س بیدار کنید این کار را با نوازش آل*ت او انجام دهید.
1401/09/14 19:51
//= $member_avatar ?>
?کارهایی_که_پیرتان_میکند
دیر خوابیدن، کمتحرکی و ورزش نکردن، تمایل به خوراکیهای شیرین، سیگار کشیدن، مالیدنچشم، تغییر پیدرپی وزن، خوابیدنروی شکم، کنترل نکردناسترس، کم نوشیدنآب
1401/09/14 19:51
//= $member_avatar ?>
قلی لبِ دریا لُخت خوابیده بوده
یه زنه سَرشو از آب میاره بیرون??♀️
به قلی میگه: بیا توی آب عسیسمم?
قلی میگه: الله اکبر...!
همه چیز دیده بودیم
جز "جـ ...ـنــده ماهی"???
مردان در س,ک,س بیشتر هدفمند هستند:
- برویم تا قله!
زنان در س,ک,س بیشتر به فرایند فکر میکنند:
- از دامنه کوه لذت ببریم!
1401/09/14 19:55
//= $member_avatar ?>
بفرست برا شوشو
حین معاشقه و قبل از دخول به منظور آماده سازی همسرتان انگشتان دستتان را همچون آ*لت در #واژن او فرو کرده و با حرکت رفت و برگشت و تحریک #نقطه_جی به #تحریک او بپردازید.
این کار باعث افزایش ترشح مواد لغزنده کننده واژن، بالارفتن دمای عضلات ناحیه تن*اس*لی و در نتیجه کاهش درد دخول می شود.
1401/09/14 19:55
//= $member_avatar ?>
شوهره گوشیش خونه جامونده بود..
ظهر با همسرش تماس میگیره میگه :
گوشیمو گم کردم هرچی بهش زنگ میزنم کسی جواب نمیده!!!
بدبخت شدم چندتا قرار مهم کاری واجب داشتم که قرار بود با من تماس بگیرن..
همسرش می گه :
عزیزم ناراحت نشو گوشیت خونه جا مونده.
مهندس شهرتی (شهره خانم) پیام زد گفت ناهار زود بیا عشقم همون لباسایی رو که برام خریدی رو پوشیدم بیا ببین.
حاج سهیلی زاده (سهیلا خانم) پیام داده عصرساعت 6 میاد همون قرار همیشگی تا باهم بریم دربند به خاطر سالگرد اشنایمون جشن بگیرم،
ازشهرستان میناب دکتر حاجتی (مینا جون ) پیام داده فردا حتمآ بری پیشش امپول داره براش بزنی،
اقای شکوهی شهرداری منطقه (شکوه خانم همسایه) پیام داده شب شام بری پیشش تا از خجالتت به خاطر چک پاس شده اش ازت تشکر و قدردانی کنه!!
عزیزم منم چون دیدم سرت شلوغه خیلی برای تحکیم خانواده تلاش میکنی با همه شون هماهنگ کردم شب بیان خونه خودمون شام درست کردم بهشون گفتم من نیستم تا باتو راحت باشن
عزیزم عاشق کار و تلاشتم .
داداش هام و بابام دایی هام و عموهام هم میان کمکت کم نیاری
هر وقت مهمونی تمام شد بگو بیام خونه رو جم و جور کنم....
.
.
.
.
.
شب عزیزیه برای شادی روحش دعا کنیم????
1401/09/14 19:58
//= $member_avatar ?>
یه تریلی آرزو موند رو
دلمون آقای قاضی:|
1401/09/14 19:59
//= $member_avatar ?>
?نور کم، یادگیری کودکان را کاهش می دهد‼️
تحقیقات محققان دانشگاه میشیگان نشان داده است اتاق های کم نور، راندمان مغز را بخصوص در کودکان پایین می آورند. دانشمندان کشف کردند کم بودن نور محیط باعث کم شدن رشد مغز کودکان و کوچک ماندن مغز آنها میشود. نور کم ارتباط بین نورون های مغزی را کم می کند و منجر به ایجاد اختلال و کاهش 30 درصدی عملکرد هیپوکامپوس مغز می شود. هیپوکامپوس ارتباط مستقیمی با حافظه و یادگیری دارد. حتی آنها اعتقاد دارند در زمستان که نور محیط کمتر است ظرفیت مغز نسبت به تابستان کمتر است! از این رو در کشورهای غربی برنامه ریزی هایی انجام شده که مدرسه رفتن کودکان بیشتر تابستان باشد تا زمستان.
امشب حتما نور منزل و اتاق مطالعه خودتون و فرزندتان را بررسی کنید?
1401/09/14 20:00
//= $member_avatar ?>
(مکالمه یک دختر مودب و یک پسر بی ادب در مورد سکس)?
پسر: سلام چطوری؟
دختر: سلام شما خوبید؟
پسر: مرسی. پایه ای بُکنیم؟
دختر: چی کار؟
پسر: خدارو نگاه
دختر: واقعا؟
پسر: الان داری از قصد خنگ بازی در میاری که بیان فحش بدن؟
دختر: نه واقعا نفهمیدم
پسر: *** دیگه. بُکن بُکن
دختر: وای خدا مرگم بده
پسر: چرا؟ خب تا ته نمی کنم
دختر: نه منظورم اون نبود
پسر: خب پس تا دسته می کنم
دختر: وای چقدر بی ادبی
پسر: تا کجا بکنم خوبه؟ تا کجا بره ناراحت نمی شی؟
دختر: چی؟
پسر: ***
دختر: ترو خدا نگو این کلمه رو
پسر: چی بگم پس؟ *** باید بره تو کُس دیگه
دختر: وای اسم نیار بگو اونجا
پسر: اگه اسم نیارم نمی فهمی کجارو میگم
دختر: می فهمم
پسر: خب یه دونه میگم ببینم می فهمی، اونجامو بکنم تو اونجات؟
دختر: فهمیدم
پسر: چی بود؟
دختر: یعنی اونجاتو بکنی تو اینجام
پسر: این همونی بود که من گفتم. ترجمش کن
دختر: یعنی اونجات که تو شورتته بکنی اینجام که تو شورتمه
پسر: نه ریدی. منظورم این بود که دستمو بکنم دماغت
دختر: واااااااا. خب تو مسخره بازی در میاری من چی کار کنم؟
پسر: خب *** تو کُست
دختر: من دارم گریه می کنم
پسر: خب *** تو *** خودم گریه نکن
دختر: ترو خدا انقدر اون کلمه رو نگو
پسر: اگه نگم *** فکر می کنی *** ندارم
دختر: مگه می شه آدما اونو نداشته باشن؟
پسر: آدما؟ توام داری مگه؟
دختر: منظورم مردا بود. دارم به پهنای صورت اشک میریزم
پسر: خب به چه زبونی بگم بیا بده بکنیم؟
دختر: نگو
پسر: نگم ولی بکنم؟
دختر: آره
پسر: آخه من فتیش فحش دارم
دختر: چی هست؟
پسر: دوست دارم اونی که دارم می کنم تو *** حرف بد بزنه
دختر. یعنی چی؟ چیا بگه؟
پسر: بگه: قربون *** کلفتت برم. جرم بده. تا دسته بکن توش، *** بکن تو حلقم
دختر: بعد پسره این کارارو می کنه؟
پسر: آره دیگه
دختر: خب چرا *** می کنن؟ یه دفعه به دختره سیانور بده بخوره بمیره دیگه
پسر: نه بابا نمیمیره. خیلی ام حال میده. اولش درد داره بعدش اوکی می شه
دختر: مگه داری بچه گول می زنی؟
پسر: نمیدی؟
دختر: اینجوری نه
پسر: چه جوری میدی؟
دختر: مثل همه
پسر: همه چه جوری میدن؟
دختر: مثل آدم میرن تو خونه آروم *** می کنن و تموم
پسر: یعنی نمی خوای بگی قربون *** کلفتت برم؟
دختر: چرا قربونش برم؟
پسر: چون کلفته
دختر: خب مبارکت باشه به من چه؟
پسر: جرت میدما
دختر: گه می خوری. من اصلا شوهر دارم دیگه پیام نده
پسر: چه سریع شوهر کردی ؟
دختر: هزارتا خواستگار دارم بدبخت
پسر: تو یه *** نمی تونی بگی به چه امیدی می خوان بگیرنت؟ *** ببینی تشنج می کنی
دختر: قرار نیست ببینم که. نمی خواد همش بگیره جلو صورتم
1401/09/14 20:05
//= $member_avatar ?>
که
پسر: بدبخت باید 24 ساعته بخوریش
دختر: من حساسیت دارم نمی تونم. اصلا گیاه خوارم
پسر: سبزی خوردن میریزم روش بیا بخورش
دختر: بی ادب
پسر: کونتُ پاره می کنم
دختر: خیلی بی شعوری
پسر: بی ادبی نکردم. توش *** نداشت
دختر: پس با چی می خوای پاره کنی؟
پسر: با قیچی
دختر: ?
پسر: به تعداد آدما راه واسه جر دادن دخترا داریم
دختر: دیگه نه به من پیام بده نه زنگ بزن. بای
پسر: نامه چی؟
دختر: مسخرم می کنی؟
پسر: نه عجیجم می خوام هر هفته عکس *** برات تو نامه بزارم بفرستم
دختر: منم به شوهرم میگم
پسر: منم به شوهرت میگم *** ای
دختر: کسکش
پسر : مودب بودی که ?
دختر: قطره قطره جمع گردد وانگهی دریا شود
پسر: این ضرب المثل جاش اینجا نبود. باید میگفتی : از آن نترس که سر به تو دارد از آن بترس که *** به تو دارد
دختر: دیگه پیام نده بی ادب
پسر: پیام میدم
دختر: من پسرم
پسر: من پسرم می کنم
دختر: من خارجم
پسر: خارجم میام می کنمت
دختر: فلجم
پسر: خوراکم گاییدنه دخترای فلجه
دختر: زشتم
پسر: ممد زشت کُن معروفه
دختر: ایدز دارم
پسر: می خوام. دلم ایدز می خواد
دختر: ترو خدا دیگه پیام نده
پسر: بگو *** تا دیگه پیام ندم
دختر: اونجا
پسر: اونجا؟ میگم بگو کیر
دختر: اونجای مردا
پسر: یه *** بگو بزنیم همدیگرو بلاک کنیم تموم بشه بره
دختر: شوشول
پسر: ?
دختر: دودول
پسر: *** بگو
دختر: کاف - ی - ر
پسر: این مسخره بازیا چیه؟ یه *** بگو خلاص
دختر: خب کیر
پسر: خب *** چیه؟ *** خالی بگو
دختر : *** کیر ***
پسر: واقعا که *** ای. دختری که هی *** کیر می کنه بدرد زندگی نمی خوره . دخترا همه خراب شدن. بای ???