یه بارم یه خونه ای سرکوچمون بود درشون از این دسته ها داشت که باهاش در میزنن ، ماهم هر روز ظهرا میرفتیم درشون رو میکوبیدیم و فرار میکردیم ، از قضا اون روز نمیدونم کی از قبل رفته بود در زده بود فرار کرده بود ، اینا هم بپا پشته در بودن ، ما فقط اومدیم در بزنیم اونا درو باز کردن ، ماهم مثله سکته اییا نگا پسره میکردیم از گوشامون گرفتمون اینقدر زدمون ، تا الان که الانه از اونجا رد نمیشیم?
1401/08/28 14:34