شبی ک اومدم خونه دیدم پتو خونی لباس پره خون شالمو پاره کردخ بود بستخ بود دستم بچه میومده پیشم لباسای...
هوووف?
1401/09/02 17:17
دیگه حرف میزدم بحث اونا میورد وسط
هووف بازمغزم دردگرفت
1401/09/02 17:18
شبش ک اومدم کلی چیز گفت فرداش بدتر شب بعدش رابطه خواست گفتم ن حالم بد بود دست انداخت گلوم انقد فشار ...
چقدر سخت خدابرات بدنخواد الهی همیشه خوش بخواد ?
1401/09/02 17:18
شبش ک اومدم کلی چیز گفت فرداش بدتر شب بعدش رابطه خواست گفتم ن حالم بد بود دست انداخت گلوم انقد فشار ...
وای چقد ظالم بوده
1401/09/02 17:18
چقدر سخت خدابرات بدنخواد الهی همیشه خوش بخواد ?
الهی آمین
1401/09/02 17:18
الان همون شوهرته؟؟؟؟
خدا کنه اون نباشه
1401/09/02 17:19
اذیت میکرد دست میزاشت رو ضعفای من
ای نامرد
1401/09/02 17:19
بچم ب جونم بود حرف میزدم میگفت نمیزارم ببینیش
وای این مردام همیش از همین طریق آدمو زجر میدن?
1401/09/02 17:20
اره
وای نگو باران???یعنی اون الان شوهرت هستش .خدا کنه حداقل آدم شده باشه
1401/09/02 17:21
ی نصف شب پا شدم رفتم تو گوشیش دیدم اووووو چ خبره
خب توم ازهمونا استفاده میکردی
1401/09/02 17:22
ناخناش من میگرفتم ماساژش میدادم میرفت حمام میشستمش نگم چیکار میکردم
?
1401/09/02 17:23
غذا تزئین شده سالاد و دسر و... همه و همه
همشون زهرش بشه کوفتش بشه
1401/09/02 17:24
ناخناش من میگرفتم ماساژش میدادم میرفت حمام میشستمش نگم چیکار میکردم
?♀️
1401/09/02 17:25
میترسم بیاد بخونه
ترک گروه بزن و بعد وارد فردا بشو پاک کن
1401/09/02 17:25
الانم دارم باهاش زندگی میکنم دوتا بچه دارم. اونم ازدواج کرد ی دختر داره
شوهرت بده هنوزم
1401/09/02 17:34
الانم دارم باهاش زندگی میکنم دوتا بچه دارم. اونم ازدواج کرد ی دختر داره
ای بابا الانم همونجوریه؟
1401/09/02 17:34
چند وقت پیش دیدمش من نگا اون نگا .
عزیزم?
1401/09/02 17:34
بهش اعتماد ندارم
بمیرم برا دلت
1401/09/02 17:34
بهش اعتماد ندارم
حق داری واقعا..انشاالله شوهرت عاقل بشه وبچسبه به زنوزندگیش
1401/09/02 17:35
دورهمی
گپ مادرانه
12 عضو
