اون خواهری را هم ک نگم براتون شبا رو ی بالشت میخوابیدیم با ی پتو. هی خواهری تو کجا رفتی تو دیگه چرا ...
قسمت بوده عزیزم دست خوشون نبوده
1401/09/02 18:46
خدا به دلت آرامش بده
انشالله
1401/09/02 18:46
خیلی حرفه ها . الهی یتیمی در این دنیا نباشد اگر باشد بنی آدم نباشد
الهی آمین
1401/09/02 18:48
لباسشو بر میدارم باهاش حرف میزنم میگم دوباره لباستو جا گذاشتی حالا برات خودم‌میارم تا میکنم باز میکن...
آخ دلم خون شد?
1401/09/02 18:49
اون خواهری را هم ک نگم براتون شبا رو ی بالشت میخوابیدیم با ی پتو. هی خواهری تو کجا رفتی تو دیگه چرا ...
عزیییزدلم قربون دلت بشم اونا که دست خودشون نبود
1401/09/02 18:50
خیلی حرفه ها . الهی یتیمی در این دنیا نباشد اگر باشد بنی آدم نباشد
الهی آمین خیلی سخته
1401/09/02 18:50
با این سن کمش. باباش میگه ی مامانی برات بیارم میگه خودم دارم مامان نمیخام مامانم قشنگه خوبه مهربونه
ای جان
1401/09/02 18:51
پسرم مثه کوه پشتم
خداروشکر
1401/09/02 18:51
با این سن کمش. باباش میگه ی مامانی برات بیارم میگه خودم دارم مامان نمیخام مامانم قشنگه خوبه مهربونه
عزییییزم
1401/09/02 18:51
روزگار برای من نخاست بد بدشو خواست. ی تازه عروس را بردن سر خاک گفتن مامانت مرده بشین اینجا باهاش حرف...
الهی بمیرم
انشالله دیگه زندگی روی خوششو بهت نشون بده به حق پنج تن
حس میکنم‌نمیخادم
من شر منده که اینارو گفتم خواهر
تو محبت کن از محبت خوارها گل میشود
دیگه کی؟؟؟
میاد بخدا روزای قشنگتم میاد
البته اینکه خانوادتو ازدست دادی واقعا آدم بعدش هرچقدرم روزای خوب داشته باشه بازم از ته دل خوشحال نیس ولی دیگه چه میشه کرد
اونروز ک زدم خیلی یکی جفت پابره رو دست ی زن ک جون ضعیفه رگ ب رگ شده ولی من ک نمیفهمم مثه سگ کار میکن...
هوووف?
1401/09/02 18:56
یعنی میبینم؟
دنیامیچرخه میبینی
1401/09/02 18:58
یعنی میبینم؟
بعله عزیزم
1401/09/02 18:58
بچه ها پاک کنم همتون خوندید؟
اره شرمیشه برات پاک کن
1401/09/02 18:58
و من با چشگ خویشتن دیدم ک آرام آرام جانم میرود.....
خدانکنه?
1401/09/02 18:59
و من با چشم خویشتن دیدم ک آرام آرام جانم میرود.....
بچهاتو داری عزیزم تاحالاکه تونستی به بعدم میتونی وبالاخره خنده های ازته دلتم میبینی
1401/09/02 19:00
دورهمی
گپ مادرانه
12 عضو
