باران جان داستانتو نتونستم کامل بخونم اما دست پاشکسته ی جاهاییشو دیدم و خوندم خیلی ناراحت شدم انشالله اخر داستان زندگیت شیرین بشه خدا برات با بهترینا جبران کنه وروح خانوادتو هم شاد کنه
1401/09/03 09:17
//= $member_avatar ?>
انشالله
1401/09/03 09:18
//= $member_avatar ?>
پاسخ به
باران جان داستانتو نتونستم کامل بخونم اما دست پاشکسته ی جاهاییشو دیدم و خوندم خیلی ناراحت شدم انشالل...
سلامگلم مرسی ازت همچنین
1401/09/03 09:18
//= $member_avatar ?>
پاسخ به
خانوما کسی هست من میگم یک شنبه عروسی پسر عمومی میشه ابروهامو رنگ کنم
اره رنگ کن تعقیر میکنی
1401/09/03 09:18
//= $member_avatar ?>
سلام صبح همگی بخیر?
1401/09/03 09:18
//= $member_avatar ?>
سلام صب بخیر?
1401/09/03 09:20
//= $member_avatar ?>
پاسخ به
باران جان داستانتو نتونستم کامل بخونم اما دست پاشکسته ی جاهاییشو دیدم و خوندم خیلی ناراحت شدم انشالل...
کجا بودی حاج خانوم
گفتم از مرز فرار کردی
1401/09/03 09:20
//= $member_avatar ?>
پاسخ به
سلام صب بخیر?
عاقبتت بخیر جانم?
1401/09/03 09:20
//= $member_avatar ?>
پاسخ به
عاقبتت بخیر جانم?
فدا?
1401/09/03 09:21
//= $member_avatar ?>
چیکارمیکنین
1401/09/03 09:24
//= $member_avatar ?>
تو رخت خوابم
الان هم بلند میشم با یه دور نیم ساعته تمامی خونم و ظرف و همه چیز میشور خشک میکنم ، تی میکشم و تمام تمام
1401/09/03 09:25
//= $member_avatar ?>
پاسخ به
ای توروحت این چی بود???
??عکسمه خو گفتم ببینید لذت ببرید
1401/09/03 09:34
//= $member_avatar ?>
پاسخ به
تو رخت خوابم الان هم بلند میشم با یه دور نیم ساعته تمامی خونم و ظرف و همه چیز میشور خشک میکنم ، تی م...
سلام فائزه جون خوبی صبح بخیر ی چیز بگم ؟
1401/09/03 09:34
//= $member_avatar ?>
سلام بر همه دوستان گلم
1401/09/03 09:35
//= $member_avatar ?>
پاسخ به
باران جان داستانتو نتونستم کامل بخونم اما دست پاشکسته ی جاهاییشو دیدم و خوندم خیلی ناراحت شدم انشالل...