😁😆bilbilaksarha😜👻

2 عضو

پاسخ به

من خواهرشوهرم زایمان کرد پسر بزرگش اون موقعه خونه مادرگوزم بودم آورد گذاشت پیشم و رفتن بیمارستان کرد...

??????

1401/09/15 08:01

پاسخ به

خواهرشوهرم گفت بهانه گرفته خودم گفتم ببرش پیش بچه هاگفتم ولاپسرت ادم نیس هی درکوبیده بهم طاهازده جیغ...

هیچ‌ نگفت میگفتی پیش بچه های چه مگه من مهدکودک زدم هفت تا بچه ناصالحان فقط توشان امیرعلی سالکته که خدا بخواد اونم یاد گرفته

1401/09/15 08:01

داشتم فکر میکردم اگه با اونا حرف میزدم منم به درده ندا دچار میشدم
گفتم خدایا شکرت ک هی نمیان?

1401/09/15 08:01

پاسخ به

تو آی سی یو چطور گوشی میبرن مریضا او الان گذاشته رفته خانه ی یکی سارا دیشب با خواهر محمد شد دعوام?

اخه خواهرشوهرم چطورپیششه شوهرم میگه امام حسین کی کاردارن به گوشی

1401/09/15 08:01

پاسخ به

تو آی سی یو چطور گوشی میبرن مریضا او الان گذاشته رفته خانه ی یکی سارا دیشب با خواهر محمد شد دعوام?

خوب کردی آخیش??

1401/09/15 08:01

پاسخ به

اخه خواهرشوهرم چطورپیششه شوهرم میگه امام حسین کی کاردارن به گوشی

چزانم والا آی سی یو باشه نمیخواد کسی بره پیشش ای ببین یا چیز دیگه ایشه ازت قایم کردن

1401/09/15 08:02

پاسخ به

هیچ‌ نگفت میگفتی پیش بچه های چه مگه من مهدکودک زدم هفت تا بچه ناصالحان فقط توشان امیرعلی سالکته که خ...

گفت بهانه دادی دست اوپدرسگ منظورش شوهرش بودگفته بیاپس

1401/09/15 08:02

پاسخ به

اخه خواهرشوهرم چطورپیششه شوهرم میگه امام حسین کی کاردارن به گوشی

اره خانه ی خالس?

1401/09/15 08:03

پاسخ به

چزانم والا آی سی یو باشه نمیخواد کسی بره پیشش ای ببین یا چیز دیگه ایشه ازت قایم کردن

شایدسرطان گرفته خداروناک

1401/09/15 08:03

پاسخ به

گفت بهانه دادی دست اوپدرسگ منظورش شوهرش بودگفته بیاپس

میگفتی بیا پیش بچه ها من میرم پیشش?

1401/09/15 08:03

پاسخ به

میگفتی بیا پیش بچه ها من میرم پیشش?

بخداراضیم

1401/09/15 08:03

پاسخ به

شایدسرطان گرفته خداروناک

چه بگم ولی آی سی یو همراه نمخواد

1401/09/15 08:03

پاسخ به

بخداراضیم

میدانم کوره آدم چه مکنه همراه بیمار باشه میشینه یه گوشه راحت

1401/09/15 08:03

پاسخ به

چه بگم ولی آی سی یو همراه نمخواد

شوهرم دم به دقیقه میره پیشش شبهاحتمابایدبره برگرده

1401/09/15 08:04

بخدا مگه من همراه بیمار نداشتم سز کردم به والله تمام کارامه خودم کردم اجازه اینی که لگن بگیرن زیرم ندادم تا شد دوازده ساعت بلند شدم خودم با بدبختی رفتم دستشویی

1401/09/15 08:04

پاسخ به

شوهرم دم به دقیقه میره پیشش شبهاحتمابایدبره برگرده

ولا برا خدا بده شانس

1401/09/15 08:05

پدرشوهرم براش جیگربرده بودنخورده بودبی عقل اوردش خانه 3سیخ?شددعواسرش

1401/09/15 08:05

پاسخ به

صنم اسهال استفراغ شدید گرفته تا صبح بالا آورده

اییی چه بد

1401/09/15 08:07

پاسخ به

اییی چه بد

عا?

1401/09/15 08:07

ویروسه سدناهم گرفت

1401/09/15 08:07

پاسخ به

ویروسه سدناهم گرفت

آره طفلی?

1401/09/15 08:07

پاسخ به

ندا نهار چه پختی

هیچ نمیدانم چه کنم

1401/09/15 08:07

پاسخ به

هیچ نمیدانم چه کنم

حسن ازت تشکر نمکنه ندا؟

1401/09/15 08:08

پاسخ به

خوب کردی آخیش??

دیگههههه رید تو اعصابمان
گفتم تو رو تخته بیمارستانم هستی از دهن نمیوفتی
میگفت بخاطر مادرم گفتم
گفتم بخاطر باباتم نگو
این همه مدت عوض اینکه کنارش باشین رفتین پی خوش گذرانیاتون الان مریضین یادش افتادین
یادش رفته مگه چه بلایی سرش اوردین
یادش رفته تا چند روز پیش پدربزرگش چه شونه ی سپر میکرد و برا من دهن باز میکرد
گفت بخاطر سبحان کرده
چیزایی ک حقه سبحان بوده به تو رسیده
گفتم بابات زیاد نگرانشه خودش چرا سهمشو نمیده نکنه تو کمته میخای اینارو هم ببری
من از چیزایی ک به اسممه به سبحان چیزی نمیدم شمام به دلتون صابون نزنید ماله این بچه خوردن نداره دونه دونه میوفتین رو تخته بیمارستان
قطش کردم

1401/09/15 08:08

پاسخ به

حسن ازت تشکر نمکنه ندا؟

????

1401/09/15 08:08