مامانای دهه هشتادی

27 عضو

پاسخ به

من تصور می‌کنم اون چیزی ک میخام اتفاق افتاد مثلا فکر ک میکنم تو فکرم اون صحنه ای ک خاستم حتما اتفاق ...

ها آره دیگه من یه بار تصمیم داشتم با شوهرم سر یه مسئله حرف بزنم بعد چند ساعت باخودم فکر میکردم چی بگم اون چی جواب میده باز من چی بگم بعدش کلا یادم اصلا باهاش حرف نزدم ??

1401/09/25 16:09

پاسخ به

ذهن خیلی قدرتمندهه به هرچیزی فکر کنی همون برات اتفاق میوفته به این میگن قانون جذب

آره خیلیا میگن الکیه ولی من واقعا قبولش دارم واقعا ا کوچک ترین تا بزرگ ترین اتفاقی ک فک کردم واقعی شده

1401/09/25 16:09

پاسخ به

هههه چ خوب فک کردم خودم اینجوریم ب کسی نگفتم گفتم میگن دیوننس یکی مثل خودم پیدا کردم????

ها منم فکر میکردم فقط خودم اینجورم ?

1401/09/25 16:09

پاسخ به

ها آره دیگه من یه بار تصمیم داشتم با شوهرم سر یه مسئله حرف بزنم بعد چند ساعت باخودم فکر میکردم چی بگ...

????

1401/09/25 16:10

پاسخ به

آره خیلیا میگن الکیه ولی من واقعا قبولش دارم واقعا ا کوچک ترین تا بزرگ ترین اتفاقی ک فک کردم واقعی ش...

نه من قبول دارم چون هرچی خواستم والان باهاش به دست آوردم?

1401/09/25 16:10

پاسخ به

ها منم فکر میکردم فقط خودم اینجورم ?

حتی ببینا

1401/09/25 16:10

انقد با جزئیات تصور میکنم

1401/09/25 16:10

پاسخ به

آره خیلیا میگن الکیه ولی من واقعا قبولش دارم واقعا ا کوچک ترین تا بزرگ ترین اتفاقی ک فک کردم واقعی ش...

منم از این به بعد امتحان میکنم

1401/09/25 16:10

قبلا همش روز عروسیم و تصور می‌کردم

1401/09/25 16:10

من نوشتن هم قبول دارم

1401/09/25 16:10

مشکل من اینه اکثرا بدترین موقعیت و تصور میکنم نه بهترین و ??

1401/09/25 16:11

سال 98هم بچه دار شدیم هم ماشین خریدیم ...بعد من قبلاً اینا رو تو کتاب م نوشتم بودم که اهداف مهم در سال جدیدهمین98 خرید ماشین 15میلیون و بچه دار شدن

1401/09/25 16:11

پاسخ به

قبلا همش روز عروسیم و تصور می‌کردم

بعد نمیدونم چرا همش این تو تصورم بود ک دستامون تو خم قفله با شوهرم زندایی شوهرم هی میاد بکشه دستامون جدا کنه ما سفت میگیرم دستامون دستامون جدا نشه بعدش شوهرم منو بعل میکنه????? نمیدونم چرا خمش فک میکردم اینجوری

1401/09/25 16:11

پاسخ به

بعد نمیدونم چرا همش این تو تصورم بود ک دستامون تو خم قفله با شوهرم زندایی شوهرم هی میاد بکشه دستامون...

بعد دقیقا روز عروسی همون شخص همین کار و میکرد????

1401/09/25 16:12

که دقیقا پراید مون خریدیم 15 بعد دوماه هم باردار شدم??

1401/09/25 16:12

پاسخ به

بعد دقیقا روز عروسی همون شخص همین کار و میکرد????

??????

1401/09/25 16:12

پاسخ به

??????

ب خدا اثن نمیدونم چرا همیچین تصوری میکردم میخاستم اینجوری شه ???

1401/09/25 16:13

پاسخ به

سال 98هم بچه دار شدیم هم ماشین خریدیم ...بعد من قبلاً اینا رو تو کتاب م نوشتم بودم که اهداف مهم در س...

خوبه ن من نوشتن و امتحان نکردم دوسم ندارم همون خیال پردازی میکنم بهتره کسیم نمیبینه ?جوابم میده برام

1401/09/25 16:14

پاسخ به

ب خدا اثن نمیدونم چرا همیچین تصوری میکردم میخاستم اینجوری شه ???

خوبه دیگه من همش فکر میکنم یه چیزی خوشیام خراب میکنه اصلا حس خوبی ندارم

1401/09/25 16:14

پاسخ به

بعد دقیقا روز عروسی همون شخص همین کار و میکرد????

اینا خوبه حالا...من هردفعه خواب میبینم مثل دیدن آینده برام فردا ش همون چیزایی که تو خواب دیدم اتفاق میوفته ..مثل اینکه قبلاً آینده رو دیده باشی???????

1401/09/25 16:14

پاسخ به

خوبه دیگه من همش فکر میکنم یه چیزی خوشیام خراب میکنه اصلا حس خوبی ندارم

حالا ی مدت همش این تو ذهنم بود ب خدا ک خل بودن عین دیوونه ها

1401/09/25 16:14

پاسخ به

حالا ی مدت همش این تو ذهنم بود ب خدا ک خل بودن عین دیوونه ها

تصور می‌کردم دعوا شده سر یجیزی زندگیم بهم ریخته من رفتم خونه بابام

1401/09/25 16:15

پاسخ به

خوبه ن من نوشتن و امتحان نکردم دوسم ندارم همون خیال پردازی میکنم بهتره کسیم نمیبینه ?جوابم میده برا...

آفرین ????اما به چیزایی خوب فکر کن همیشه تا خوب جذب کنی

1401/09/25 16:15

پاسخ به

اینا خوبه حالا...من هردفعه خواب میبینم مثل دیدن آینده برام فردا ش همون چیزایی که تو خواب دیدم اتفاق ...

برا منم ولی فرداش نه من خواب میبینم بعدش یادم میره یه مدت بعدش اون اتفاق میوفته من با خودم میگم وای من این و تو خواب دیده بودما

1401/09/25 16:15

بعد واقعا واقعا با مادر شوهرم دعوام شد دعوا بالا گرفت بد چند وقت ول کردم رفتم خونه بابام ?????

1401/09/25 16:15