مامانا

340 عضو

آها خون اومد

1403/10/08 15:10

تا رفتم بستری شدم و سرم وصل کردم شدم 9سانت

1403/10/08 15:11

اره ولی زیاد نه

1403/10/08 15:11

کامل بنویس و بعد بفرست

1403/10/08 15:11

میام میخونم

1403/10/08 15:11

تمام نکاتش

1403/10/08 15:11

باش شب مینویسم عزیزم میفرستم

1403/10/08 15:12

گوشیم شارژ برقی ندارع😓

1403/10/08 15:12

تا از تجربه‌هات استفاده کنیم

1403/10/08 15:12

باشه گلم

1403/10/08 15:12

باش

1403/10/08 15:12

پس منتظریم

1403/10/08 15:12

خداروشکر درداتو خونه بودی یکی کنارت بوده

1403/10/08 16:07

چقد بیمارستان بستری بودی

1403/10/08 16:09

درد داری مگه بعدم

1403/10/08 16:09

خوبیم شکر بدنیستم

1403/10/08 19:46

یه پاپی داریم خونمون
امروز ندیدمش تو دست و پام بود یهو حواسم نبود پامو گذاشتم رو دستش
اون جیغ کشید
منم از اینکه دستشو لگد کردم ترسیدم
یه جیغی از سرم بلند شد
قلبم رو هزار میزد
دعا کنید کاری نشده باشم😟
فردا میرم بهداشت صدا قلبشو بشنوم🙁

1403/10/08 19:47

ن انشاءالله

1403/10/08 21:49

من طبق ان تی 21مهر زایمانم بود19بود که دل درد و کمر درد داشتم کم و مگرفت ول میکرد و ترشح خونی ظهرش رفتم بیمارستان و نوار قلب بچم خوب بود و یک سانت بیشتر نبودم و زنگ زدن دکترم گفتن بستریم کنن ولی به درخواست خودم اومدم خونه تقریبا ساعتای 4الی5بعدازظهر اومدم یکم قدم زدم تو حیاط و شام خوردم و اخرشب دردام شروع شد جوری که تو چنان کمر درد بدی گرفت که گریع میکردم فقط به شوهرم میگفتم فقطط ماساژ بده تا صب تو خونه راه رفتم و قلنج میگرفت شوهرم ماساژ میداد و دوبار کمرمو با روغن ماساژ داد خیلی کمک کرد با روغن چرب کرد و صب ساعتای 9بود خونریزی افتادم رفتم بیمارستان و 7سانت بودم و بستری شدم و بعد 1ساعت و نیم زایمان کردم

1403/10/08 21:55

خیلی خوب بوده
اگه بیمارستان میموندی کلی معاینه ات میکردن

1403/10/08 21:58

اینم تجربه زایمان من.

1403/10/08 22:06

اره واقعا خوب کاری کردم اومدم

1403/10/08 22:06

شاید دوروزی درد میکشیدیولی اومدی خونه راهم رفتی شوهرتم ماساژ دادن دردات بیشتر شدن دهانه رحمتم نرم شده باز

1403/10/08 22:35

نصب اپلیکیشن نی نی پلاس

کیست نابوتین دارم بنظرتون خطر. رحمم هتروژن

1403/10/23 22:24

عالی و کامله

1403/10/08 23:41