الان بعد دوبار اقدام ناموفق

هنوز همسرم به خانواده اش حرفی نزده و من هم میگم کسی باور نمیکنه میگن مگه الکیه دیگه فکر به برادر شوهر و داماد بگن کردن و نشده

بگن انداخته باز بهتره

من روی خودم عیب گذاشتم که از شر این کار که روان تنی باعث شد راحت شم

دیگه توان و طاقت ندارم

حالا من بد ترم یا شما که برا همسرت ناز میومدی

من توکلم به خداست تا پریشب می گفتم بده حتی دروغ چرا ناشکری هم میکردم ولی یه نشونه تو زندگیم دیدم گفتم هر جور صلاح میدی خدا صلاح من و همسرم ن صلاح بچم ❤❤??اسمش بچه میاد قند تو دلم آب میشه نگران نباش خدا به ما هم نگاه میکنه

پاسخ به

یکم خودتو سرگرم کن که اینقدر ب باردار شدن فکر نکنی...به خانواده آت هم چیزی نگو ک هر روز منتظر باشه.....

فعلا که به کسی نگفتم اگه حریف شوهرم بشم بگم به خانوادت بگو خارج رحم بوده انداختم استرسم کمتر میشه

دیگه نمیکشم

این چند وقت با شوهر سر اینکه بگه درگیریم نمیگه بعد دو ماه هنوز بحث داریم من میگم بگو اون میگه دروغ نمیگم منم میگم خونش غلیظ تر از خانواده من نیست

دعا کنید بگه تموم شه بره تا هر وقت خدا خواست بده من اقدامم رو انجام میدم

انشاالله ک همه چی درست میشه

پاسخ به

دعا کنید بگه تموم شه بره تا هر وقت خدا خواست بده من اقدامم رو انجام میدم

خودت دعوت کن خونشون بگو باردار نبودم فقط علامت داشتم و حالت تهوع که رفتم سنو گفتن باردار نیستی و همه چی تو بدنت نرماله

اگ بگی خارج رحم‌بوده عیب روت میزارن

بگو علامت داشتم فک کردم باردارم رفتم دکتر گفت نه

بعدم خودت راحت میکنی

خودت بگو

بعدم‌بگو ما اصلن اقدام نداشتم که بخام بگم باردارم فقط پریودیم عقب افتاد و از بس بخاطر اسباب کشی استرس داشتم حالت تهوع داشتم

بگو من سنم کم هست تا یکم بزرگتر بشم

ولی در عین حال اقدام کن

مگر خودت بهشون بگی شوهرت نمیگه مطمن باش

ب مادرشوهرت بگو انگا ب همه گفتیی خلتص

خللاص

پاسخ به

بعدم خودت راحت میکنی

دکتر قضیه رو گفتن اون هم خودش گفت بگو خارج بوده

و انداختیش