تفسیر آزمایش و سونو🩺 پرسش و پاسخ پزشکی💚

3460 عضو

پاسخ به

ولی من شانس ندارم میبینی تیروئیدم بالارفته غلظت خونم دارم?

نه سماق بخور غلظت و کم می‌کنه

1402/02/18 10:23

پاسخ به

من بعدش بهم گفتن تنبلی خفیف داری و به خاطر سقط چسبندگی برام ایجاد شده

این دیگه بدتر حالا بیا اینارو درمان کن بعد اقدام کنم اوف

1402/02/18 10:23

پاسخ به

خداروشکر. کاش جواب ازمایشم خوب باشه

ایشاالله مشکل و زودتر پیدا کنند که رفع بشه، من هنوز می‌ترسم چون بهم گفتن دلیلش معلوم نیست

1402/02/18 10:24

ولی خیلیا تنبلی دارن سقط می‌کنن، خدا کنه دیگه تکرار نشه برامون

1402/02/18 10:24

پاسخ به

این دیگه بدتر حالا بیا اینارو درمان کن بعد اقدام کنم اوف

حالا دکترم گفت چون خفیفه طبیعی 6 ماه اقدام کن بعدش برا چسبندگی بیا عکس رنگی بندازی

1402/02/18 10:25

این ماه پری بشم 6 ماه تموم شده، از عکس رنگی می‌ترسم?

1402/02/18 10:26

ولی بمن دکترم کفت میتونی دوماه دیگ اقدام کنی. حالا دکتربهداشت گیر داده بود بعد40روز میتونم اقدام کنم. گفتم نه فعلا حالم خوب نیست

1402/02/18 10:26

پاسخ به

این ماه پری بشم 6 ماه تموم شده، از عکس رنگی می‌ترسم?

قبلش شیاف یا استامینوفن بخوز

1402/02/18 10:26

منم به نظرم بعد دوماه آدم آمادگی پیدا می‌کنه ولی دکتر من گفت 3 ماه، بعد که سونو دادم دکترم گفت فعلا باردار نشو دوماه دیگه صبر کن، 5 ماه بعدش اولین اقدامم بود،

1402/02/18 10:28

پاسخ به

قبلش شیاف یا استامینوفن بخوز

اره یکی دیگه هم بهم گفت حتما شیاف می‌ذارم

1402/02/18 10:28

نمیدونم چه حکمتیه سردخترم همون ماهی که باردارشدم دوسه بار خواب دیدم یه بچه بغلمه تو خیابان دنبال کوچه ام برم پشت یه ماشبن بهش شیربدم. یبارم دوسه ماه قبلش خواب دیده بودم محرمه یه بچه بغلمه انکار تاسوعا بود همه مشکی پوشیده بودیم. بچه رو گذاشته بودم توکریر بامامانم بودم. هی میگفتم مامان نمیشد کریر نیاریم بچه رو بغل کنم. هواهم گرم بودباز دنبال جابودم شیربدم بهش اونم اونقدر گریه میکرد هرکی از بغلم ردمیشد میگفت شیربده دیگ بچه هلاک شد

1402/02/18 10:31

یذره جلوتر دیدم مامانایی که بچه بغلشونه با شال سبز به خودشون بسته بودن بچه روگذاشته بودن توشال قشنگ شیرم میدادن. یه پیرزن خیلی سنش بالابود دیدم بغلش شال سبز یه عالمه هست بمن کفت بیا برای توهم ببندم راحت شیربدی. مامانم کفت میترسم دعایی چیزی نکرده باشه. گفتم ولش کن هرچی باشه هی من میخوام دنبال جاباشم برای شیردادن بزار برم. رفتم برای منم بست. گفتم چرااینکارو میکنی گفت نذر داشتم هرکی نتونه به بچش شیربده هی دنبال جا باشه روز تاسوعا اینکاروبکنم اونقدر خوشحال بودم هم راحت شیرمیدادم هم نشسته بودم پیشش دلم میخواست یاد بگیرم چجوری میبنده

1402/02/18 10:34

پاسخ به

نمیدونم چه حکمتیه سردخترم همون ماهی که باردارشدم دوسه بار خواب دیدم یه بچه بغلمه تو خیابان دنبال کوچ...

سر همین که از دست دادی؟

1402/02/18 10:34

پاسخ به

سر همین که از دست دادی؟

اره

1402/02/18 10:34

ابان خیلی مطمئن بودم وقتی برگه سونو گرفتم دیدم عه مرداد زایمان زده تومحرمه. سه روز بعد زایمان که میخواستم سز بشم عاشورا وتاسوعاست

1402/02/18 10:34

الانم یبازخواب دیدم نزدیک عیده مامانم میگه حالا تومیخوای زایمان کنی من چجوری عید برم شهرستان. گفتم میخوای برو من به مادرشوهرم میگم بیادپیشم بمونه

1402/02/18 10:35

آدما تو بارداری خیلی خوابای اینجوری می‌بینن. بهش فکر نکن چون دوباره باردار شی خوابی ببینی کلافه می‌شی

1402/02/18 10:37

منم خیلی خواب می‌دیدم

1402/02/18 10:38

هرکی میگه خواب زن حامله چپه دروغه پس چرا برای من تعبیرمیشد. من قبل عید خواب دیدم سباه پوشیدم همه بهم تسلیت میگن. شاخ دراورده بودم هی میگفتم کی مرده اخه چرابمن تسلیت میگن. یه هفته بعدش شوهرم کتری سوزونده بود شبکار بود کتری روشن کرده زیرشم زیاد کرده مثلا زود جوش بیادازصبح تاظهر کتری همین جوری میسوخته. بعدش فهمیدم اونقدرگریه کردم گفتم خیلی دلت میخواد من بیوه بشم. بعد عیدم که اینجوری فهمیدم شوهرم نبوده دخترم ازدستت دادم

1402/02/18 10:40

من یه هفته قبل سونو خواب دیدم پسرم و دنیا اومده دارم بهش شیر می‌دم، انقد آرامش داشت که هنوز منتظرم بچه دار بشم شیر بدم بهش، ولی رفتم سونو گفتن ایست قلبی کرده

1402/02/18 10:40

من اصلا تا دستگاه گذاشت جلوم تلویزیون بود فهمیدم مرده قبلش مامانم گفت بیا شکلات بخور حوردم تکون نمیخورد فهمیده بودم ولی به روی خودم نمیوردم مامانم نفهمه. فشارش نره بالا. ولی بعدسونو بهش کفتم بیهوش شد

1402/02/18 10:41

اگه آروم می‌شی راجبش حرف بزن ولی اگه یادت می‌آد غصه می‌خوری بیخیالش باش

1402/02/18 10:42

من اونروزا خیلی استخر می‌رفتم و سر کارم بیشتر می‌رفتم مشغول باشم، خودت و مشغول کن

1402/02/18 10:43

نه برام عادی شده نمیدونم چرا حتی فهمیدم مرده گریه هم نکردم بعد اینکه اومدیم خونه تازه من بغضم ترکید.

1402/02/18 10:43

من جایی نمیرم همش توخونه میشینم.بدتر ازهمه اینا کمدبچه جلوی چشممونه اتاق جانداشتم تو پذیرایی گذاشتم. که مثلا برای اتاق موکت بخریم. تخت جمع کنم ببرم خونه مادرشوهرم بعد کمدبچه روباکمدلباسم پیش همدیگ بزارم. که نشد

1402/02/18 10:45