امروز مادرم اومده دیونه ام کرده مثلا اومده برام کاری کنه کاری که نمیکنه هیچ بچه شلوغ کاری میکنه ببین چکار میکنه مجبور میکنه باهاش دعوا کنم دعوا میکنم میگه برای چی دعوا میکنی امروز رفتیم خونه های که درست میکرد شوهرم اونجا بردم لامصب چاهی که کننده بودن سرش باز بود هر چی به بچه ام میگم بیا اینجا سمت چاه نرو طفلک بازی میکنه هی میگه سمت چاه میره بلند شدم بچه ام پرت کردم سمت شین هااینقد پشیمون که نگو وقتی یادم میاد دلم خون میره یا به مادرم گفت یامیفته یا نمیفته دق کرد امروز منو بخدا پشیمون هستم با بچه اینجوری برخوردی داشتم خودش بلند نمیشه هی میگه نگاه کن چکار میکنه
1403/07/10 22:22