دیدیش؟

اره

یه دختر چشای بزرگ لب و دهن فندق. همه جاشم سالم. فقط قلبش وایساده بود کبود شده بود سه هفته هم ازش کذشته بود

سرش سفت نبود دوتا انگشت دکتر افتاده بود رو سرش

???

نمیدونم چی میگن بهش فوبیا چیه ترس از بغل کردن بچه دارم. حتی زایمانم کردم نتونستم بغلش کنم یابهش دست بزنم همین جوری نکاهش میکردن فشارم همش پایین بود فرداش مرخصم نمیکردن بخاطر فشارم. حامله هم بودم به مامانم میکقتم بچه رو خواستم بدی بهم شیربدم پتو پیچش کنی ها من میترسم. میگقت تو هوای گرم چطور دلت میاد پتو پیچش کنم اخه?

چرا هی یادم میوفته حرفا و کارامون. نمیتونم فراموش کنم?. هی اینجاهم میگم تروخدا ببخشید ??

وای من میترسم بخدا این روزا همش می‌شنوم بچه سقط شده اکثر اونام که اولش سخت باردار شدن

?

حامله ای؟

قدیم بعد زایمان بچه نمیموند. الان توچندماه اول ?

نه والا دو ساله انتظار میکشم بچه دار نشدم

ان شاءالله همین ماه میشی

پاسخ به

قدیم بعد زایمان بچه نمیموند. الان توچندماه اول ?

من که اصلا تحمل ندارم بخدا دیونه میشم?

پاسخ به

ان شاءالله همین ماه میشی

خدا از دهنت بشنوه

بنظرم انتظار کشیدن بهتر ازاینکه حامله بشی ولی مجبورباشی سقطش کنی

اره صد در صد

من بعد سقط به خودم اخه این زندگی این دنیا چه فایده ای برای صبر انتظار داره ولی همه چیو اخر ازدست میدی

وقتی

من که انقد ضعیفم اصلا تحمل این چیزا رو ندارم

بخدا ارزششو نداره

مشکلت چیه؟

پاسخ به

من بعد سقط به خودم اخه این زندگی این دنیا چه فایده ای برای صبر انتظار داره ولی همه چیو اخر ازدست مید...

آخ خواهر من قربون خدا برم که معلوم نیس کاراش رو چه حساب یه من همیشه میگم خدا جون یا لااقل پول بده برم درمان یا لااقل بچه بده بخدا خسته شدم از انتظار

پاسخ به

مشکلت چیه؟

والا هیچ مشکلی ندارم فقط یکم اسپرم شوهرم ضعیفه دو ساله الافیم همش سند آزمایش چکاب خسته شدم بخدا

خودت چی؟