اونم یکم دلداریم دادولی من قطع کردم گوشی رو

پاسخ به

بعدزنگ زدم به محسن گفتم بیابچه ات روبرداروخونه هم بزن به اسمت دیگه من برنمیگردم خونه

???? چرا آخه؟ بچه شدی؟

آیداتپش قلب گرفته بودم

پاهام میلرزید

براخودم متاسفم هم جانی هم مالی هم محبت همه جوره هواشونودارم ولی اوناهمش منوناراحت میکنن

طفلی آقا محسن‌ مامانش یه جور دیوونه میکنه زنش یه جور

پاسخ به

براخودم متاسفم هم جانی هم مالی هم محبت همه جوره هواشونودارم ولی اوناهمش منوناراحت میکنن

تو واقعا از مادرشوهر خواهرشوهر انتظار داری ناراحتت نکنن؟؟؟؟ ????مگه میشه؟ مگه داریم؟

اینم نمونه پیامهامون

الانم عصبیم دردمعده دارم ازاعصابه

چرامن نمیتونم رک جوابشونوبدم

خوب اون طفلک چیکار کنه

چرامنم مثل اونارفتارنمیکنم

آیداباورت نمیشه داغونم

سحر تو چرا دق دلی مادرشوهر رو سر شوهر خالی میکنی؟

پس چیکارکنم داشتم خفه میشدم تپش قلب گرفته بودم

اونقدبهمم ریخته بودرفتم عصبانیتموریختم سراملاکی

من که نمیخوام جداشم ترسوندمش میدونم گفتن این کلمه جداشدن خوب نیست وبارمنفی داره ولی خیلی بهم ریختم حالیم نبودچی میگفتم

وگرنه محسن عالیه شکرخدااونقدخوبه که نگوهمین که منوبااین اعصاب ضعیف قبول داره خیلیه برام

فکرکنم افسردگی گرفتم یاداشتم یادارم میگیرم ☺☺☺☺

یه چیزی برات بگم خودت بشین فکر کن . جمعه دیدی ازم خبری نبود؟ پنجشنبه عصر مادرشوهرم زنگ زد که فردا مهمون دارم بیا . بگذریم که من هم کلی آرایشگاه لازم بودم و اینا ولی رفتم . خواهر شوهرم جلو همه مهمونا بهم گفت "گوسفند" اونم به خاطر اینکه به آیدین شیر میدم. هیچیییییی نگفتم . اتفاقا از اون قضیه با شوهرم خیلی هم بهتر شدیم . چون شرمنده است به خاطر خواهرش

محسن هم دیدی توبیام هاش نوشته که شرمنده هست وچیکارکنه من آروم شم ولی من زودجوش میارم