مادران دانا

2 عضو

صفی یه جا نمیشینه که بگم بزار ببینه

1398/05/07 13:01

ناهار رو که شوهرم خونه نیست

1398/05/07 13:02

شام هم که معمولا نمیخوریم

1398/05/07 13:02

پاسخ به

صفی یه جا نمیشینه که بگم بزار ببینه

مگه توی صندلی غذاش نمی مونه

1398/05/07 13:12

پاسخ به

شام هم که معمولا نمیخوریم

مثلا یه چیز سبک نمی خورید که دور میز بشنید

1398/05/07 13:12

هندونه میوه

1398/05/07 13:12

پاسخ به

مگه توی صندلی غذاش نمی مونه

نه بلند میشه با وجود کمربند

1398/05/07 13:52

پاسخ به

مثلا یه چیز سبک نمی خورید که دور میز بشنید

نه من درگیر آشپزی برا آیدین میشم

1398/05/07 13:52

نصب اپلیکیشن نی نی پلاس

1398/05/07 13:52

ببین کجا میره

1398/05/07 13:52

خرسها رو آورده گذاشته اونجا از رو اون میره رو مبل

1398/05/07 13:53

پاسخ به

تصویر

ای جونم باهوووووش

1398/05/07 14:00

ایدا منم دور و برم ی عالمه بچه دار هستن..اونایی ک مثه ما نبودن موفق ترن انگار..
بچه هاشونم بهتر رشد میکنن.
توجه و حساسیت زیاد انگار بدتر میکنه شرایط رو..

1398/05/07 14:03

پاسخ به

من کل بدنم ریخته به هم

من نمیدونم چم شده از دیروز غروب کلا بهم ریخت معده م
ن گرما بودم ک گرمازده بشم ن چیز دیگه
گلاب ب روتون ده بار بیشتر از دیروز حالم بدشده..
حتی اب هم میخورم .معده م پس میده..
بیجون بیجونم حسابی بدنم ضعف کرده دیشب ک امیرعلی رو بردرم بیرون ک بخوابه برگشتنی از دم ماشین تا خونه توبغلم حس میکردم هرلحظه امیر علی ازدستام میوفته..
تا گذاشتگ تو جاش خودمم افتادم زمین..انقدر حاام بد بود ک شوهرم مانتو و شالم دو دراورد و بلند کرد منو برد تو جام...
تا صبح دوبار دوباره حالم بدشد انقد فشار اومد ک حس میکردم پیشونیم و رگ های پیشونیم داره منفجر میشه ..
بعدشم تب و لرز کردم .هنوزم همونجورم

1398/05/07 14:12

پاسخ به

ایدا منم دور و برم ی عالمه بچه دار هستن..اونایی ک مثه ما نبودن موفق ترن انگار.. بچه هاشونم بهتر رشد ...

آخه الان فقط دو روز از توجهم بهش کم میکنم مریض میشه

1398/05/07 14:19

پاسخ به

نه بلند میشه با وجود کمربند

سینی جلوش نمیاد نزدیکتر به خودش

1398/05/07 15:58

پاسخ به

من نمیدونم چم شده از دیروز غروب کلا بهم ریخت معده م ن گرما بودم ک گرمازده بشم ن چیز دیگه گلاب ب روتو...

عزیززم فشارت پایینه

1398/05/07 16:00

پاسخ به

آخه الان فقط دو روز از توجهم بهش کم میکنم مریض میشه

موقعه غذا نه مواقع دیگه

1398/05/07 16:00

پاسخ به

نه من درگیر آشپزی برا آیدین میشم

موقع شامش یه کم پیشش بشنید ده دقیقه پیشش بشینید

1398/05/07 16:01

پاسخ به

سینی جلوش نمیاد نزدیکتر به خودش

چرا با وجود اون بلند میشه یاجیغ میزنه که گیر کردم

1398/05/07 16:52

پاسخ به

آخه الان فقط دو روز از توجهم بهش کم میکنم مریض میشه

من همش مبگم بیخیالش بشم اما خب نمیتونم..مدام درحال حرص و جوش خوردنم .هرسری ام ی چیز جدید اضافه میشه..
امیرعلی از پریروز هرروز روزی یکبار بالا اورده اونم جهشی و زیاد..
نمیدونم چی چیش شده..
هیچی هم نمیخوره بغیر شیر خودمو ی مقدار اب.
ن میوه میخوره ن غذا..

1398/05/07 18:33

امروز یکم صبح بهش زرده تخم مرغ اب پز دادم اونم با هزار ترفند ..تا ظهر ک موقع ناهار دیگه هیچی نخورد..بعد نشسته رود داشت بازی میکرد یهو ترش کرد.احساس کردم الانه ک بالا بیاره تا دویدم سمت روشویی ی عالمه بالا اورد..ازاون ب بعدم ی کوچولو فقط شیرخودم رو خورد

1398/05/07 18:36

پاسخ به

چرا با وجود اون بلند میشه یاجیغ میزنه که گیر کردم

بلا

1398/05/07 18:58

پاسخ به

امروز یکم صبح بهش زرده تخم مرغ اب پز دادم اونم با هزار ترفند ..تا ظهر ک موقع ناهار دیگه هیچی نخورد.....

منم چند روز پیش صبحانه بهش تخم مرغ دادم
بالا اورد همه ریخت روی پیراهن تولدش

1398/05/07 19:00

محدثه و آیدا غذای خودتون امتحان کردین

1398/05/07 22:01