من ک دیشب ساعت یک و ربع شروع کردم ب خوابوندن اخر 2 و ربع خوابید..داشتم ازسردرد میمردم.شوهرجان نشسته بود پیش خواهر و مادرش ب گفتگو پرداخته بودند..
خودمم 4 بود خوابیدم باسردرد بسیار بسیار شدید..
از شب تا صبح هم امیردرست نخوابید فقط سینه خواست..
1398/06/29 12:02