منم پدر مادرم همدیگرو میشناختن خواهرش دو ساله همسایه مون بود ولی همدیگرو نمیشناختیم دیگه خواهرش منو دیده بود زنگ زده بود ب پدر مادرش گفاه بود من دوسال این دخترو میشناسم دختر فلانیه دختر خوبیه دیگه پدر مادرشم قبول کرده بودن زنگ زده بود ب داداشش ک میشه شوهرم براش توضیی داده بودن اونم قبول کرده بود دیگه اومدن خواستگاری همدیگرو پسند کردیم
1401/10/19 16:47