خانه دوست دهه ۶۰ 👭🤰🤱💐🧿

3 عضو

پاسخ به

ظهری ریحانه رو خوابوندم تو حیاط ی عالمه لباس شستم تو این سرما

بنده خدا

1401/10/24 20:07

لباسشویی ندارین

1401/10/24 20:07

پاسخ به

یه بار درمو نمیزنه ببینه چی میخام زنده ام مرده

خواهر شوهرا همینن من یکی دارم.. خدا براش نسازه خیلی در حقم بدی کرد

1401/10/24 20:07

پاسخ به

لباسشویی ندارین

هیچی ندارم

1401/10/24 20:08

پاسخ به

خودش شوهرش پا نمیشه 70 متره خونشون

2 تام پسر داره

1401/10/24 20:08

فریبا برام دعا کن...خونم از اینجا بره??

1401/10/24 20:08

پاسخ به

خواهر شوهرا همینن من یکی دارم.. خدا براش نسازه خیلی در حقم بدی کرد

????

1401/10/24 20:08

پاسخ به

فریبا برام دعا کن...خونم از اینجا بره??

ایشالا حتما عزیزم

1401/10/24 20:08

بنده خدا

1401/10/24 20:08

پاسخ به

خودش شوهرش پا نمیشه 70 متره خونشون

شوهرا خودشون از دستشون جرات ندارن..

1401/10/24 20:08

مواظب دستات باش

1401/10/24 20:09

پاسخ به

مواظب دستات باش

????

1401/10/24 20:09

ای کاش نزدیکت بودم کمکت میکردم

1401/10/24 20:10

مینداختی تو ماشین من

1401/10/24 20:10

کاش

1401/10/24 20:10

ظهری ی طناب شستم

1401/10/24 20:10

مث قدیم انگار میرم سرچاه آب میارم

1401/10/24 20:11

ما خومون خونه ویلایی داشتیم خیلی سخته مامانمینا دادن بساز بفروش اپارتمانی شد راحت شدن

1401/10/24 20:11

میرم تو حیاط سر شیراب ظرف ولباس میشورم

1401/10/24 20:11

دستشویی و حموم بیرون بود

1401/10/24 20:11

سخته

1401/10/24 20:11

واییی مصیبتی بود

1401/10/24 20:11

ما خونه مادر شوهرم زندگی میکنیم

1401/10/24 20:12

پاسخ به

میرم تو حیاط سر شیراب ظرف ولباس میشورم

خدا کمکت کنه بنده خدا

1401/10/24 20:12

حمومشون تو حالشونه

1401/10/24 20:12