نی نی های مرداد ۱۴۰۱

332 عضو

پاسخ به

شاید دل درد بوده شایدم لثه هاشون به خاطر دندون در اوردن درد می‌کنه ??

آره گمونم از دندوناشه چون بالاییاش دونه دونه دارن در میان

1402/02/14 15:42

پاسخ به

منکه ارزوم شده یه خواب راحت بدون دردسر

آره بخدا حالا من به دوسه بار بیدار شدنشم راضیم ولی دیگه نه هفت هشت بار ?

1402/02/14 15:43

پاسخ به

آره گمونم از دندوناشه چون بالاییاش دونه دونه دارن در میان

?

1402/02/14 15:48

پاسخ به

آره بخدا حالا من به دوسه بار بیدار شدنشم راضیم ولی دیگه نه هفت هشت بار ?

?

1402/02/14 15:48

پاسخ به

دکتر اکثرا میگه از 5 ماه باید کمتر کنید چون دوران دراوردن دندونه و خراب میکنه مخصوصا شیر مادر چون اه...

همه ک پستونک نمیخورن ک با این چیزا گول بخورن?

1402/02/14 15:56

دختر من همیشه شام سوپ عصاره میخوره ولی هیچ ربطی ب شیر خوابش نداره و اگر روی پاهم بخوابه بعد یکساعت بیدار میشه و باخوردن شیر به خواب عمیق میره تا حدودا ساعت 4.

1402/02/14 15:58

پاسخ به

مثل من ?حالا ترسم اینه به یه پهلو همش شیر میدم سینه هام یکی کوچیک نمونه یکی بزرگ?

ب درک چیکارکنیم.غصه اینم بخوریم؟ اونقدری تفاوت ایجاد نمیشه ک تابلو شه
اونکه باید میپسندید، پسندید رفت دیگه ?

1402/02/14 16:00

پاسخ به

ب درک چیکارکنیم.غصه اینم بخوریم؟ اونقدری تفاوت ایجاد نمیشه ک تابلو شه اونکه باید میپسندید، پسندید رف...

وای نگو بخدا خیلی بد میشه، دور ازجونت عمم همین کارو کرده بود یه سینش بزرگ مونده یکی دیگه کوچیک شده سر همین هم شوهرش بهش غر زده بود همین اینکه خودش خیلی اعتماد به نفسش اومده پایین باید کنار اون کوچیکه جوراب یا پارچه بذاره یکم اندازه اونیکی بشه لباسش قشنگ وایسه

1402/02/14 16:04

پاسخ به

وای نگو بخدا خیلی بد میشه، دور ازجونت عمم همین کارو کرده بود یه سینش بزرگ مونده یکی دیگه کوچیک شده س...

واااا مگه میشه مگه چقدر متفاوت میشه.
من از اول دخترم از یه سینه م کلا کمتر شیرخورده. از اول نمیگرفت خوب.
فرق خاصی هم نکردن الان بعد 9ماه ?
چه شوهر بدی??

1402/02/14 16:35

پاسخ به

واااا مگه میشه مگه چقدر متفاوت میشه. من از اول دخترم از یه سینه م کلا کمتر شیرخورده. از اول نمیگرفت ...

نمیدونم والا مال این خیلی فرق کرده تو ذوق میزنه اصلا

1402/02/14 17:16

طفلی

1402/02/14 17:21

پاسخ به

شیر خشک چی خوبه؟

من آپتامیل گرفتم یبوست ضدید گرفتا یعنی تا 5 روز گلاب به روت دفع نداشت الان نان اچ آ میدم خوبه این هم برا رفلاکسی هاس هم حساسیت مقدار لاکتوزش خیلی پایینه

1402/02/14 18:40

پاسخ به

من آپتامیل گرفتم یبوست ضدید گرفتا یعنی تا 5 روز گلاب به روت دفع نداشت الان نان اچ آ میدم خوبه این هم...

آهان مرسی عزیزم ❤️

1402/02/14 18:59

بچه های شماهم تلاش میکنن بایستن؟
من دخترمو همش باید از تو درو و دیوارو مبلا جمع کنم ?هر روزم یه جاش زخم میشه??

1402/02/14 19:01

پاسخ به

بچه های شماهم تلاش میکنن بایستن؟ من دخترمو همش باید از تو درو و دیوارو مبلا جمع کنم ?هر روزم یه جاش...

برا من داعم ایستاده?

1402/02/14 19:04

پاسخ به

برا من داعم ایستاده?

خداحفظش کنه ?مال منم هی میایسته همون جور دست به دیوار یا دست به مبل راه هم می‌ره یکم ولی بدبختی اینجاست یهو جو میگیرتش فکر می‌کنه بی کمک می‌تونه بایسته دستشو ول می‌کنه میوفته

1402/02/14 19:08

افرین ماشالله

1402/02/14 20:22

پاسخ به

بچه های شماهم تلاش میکنن بایستن؟ من دخترمو همش باید از تو درو و دیوارو مبلا جمع کنم ?هر روزم یه جاش...

بچه ها تو این سن اینجورن، خونه رو براش امن کن. من که خونه رو کردم مث مسجد، تلویزیون زدیم دیوار میز تلویزیون برداشتیم، کنسول و گلدون ها و... همه رو برداشتم. فقط مبل مونده که اونا هم بی خطرند

1402/02/14 22:47

پاسخ به

خداحفظش کنه ?مال منم هی میایسته همون جور دست به دیوار یا دست به مبل راه هم می‌ره یکم ولی بدبختی این...

ماشالا
چندم دنیااومده؟

1402/02/15 00:17

پاسخ به

بچه ها تو این سن اینجورن، خونه رو براش امن کن. من که خونه رو کردم مث مسجد، تلویزیون زدیم دیوار میز ت...

دقیقا مث من

1402/02/15 06:21

پاسخ به

بچه ها تو این سن اینجورن، خونه رو براش امن کن. من که خونه رو کردم مث مسجد، تلویزیون زدیم دیوار میز ت...

منم از خونه مادرشوهرم دو دست پشتی اوردم چیدم جلو میزتلویزیون و میز ناهارخوری ک نره زیر صندلیا و طرف گلدون و...
چه کنیم دیگه

1402/02/15 08:28

پاسخ به

بچه ها تو این سن اینجورن، خونه رو براش امن کن. من که خونه رو کردم مث مسجد، تلویزیون زدیم دیوار میز ت...

آره همین کارو کردم ولی پایه های مبل چوبیه تا حالا چندبار سرشو زده اونجا دیشبم یهو دیدم جیغش رفت هوا و لب و لوچش خونیه ترسیدم گفتم بخدا حتما دندونش شکسته دوراز جونش یهو دیدم بغل لبش از داخل خون اومده

1402/02/15 16:37

پاسخ به

ماشالا چندم دنیااومده؟

زنده باشی عزیزم
22مرداد

1402/02/15 16:38

خانوما یه سوال داشتم راهنماییم کنید.

1402/02/15 16:39

من یه همسایه دارم طبقه بالامونه، حیاطمون مشترکه
خیلی زن خوبیه دو ساله که اینجا میشینیم خیلی هوامو داشت زایمان کردم چند بار برام کاچی درست کرد
چندین بار هم تو حاملگی هم بعد زایمان هر وقت واسه خودشون کباب درست میکردن یه سیخم برام میآورد چون بوش می‌پیچید و .... منم کم نذاشتم هر موقع غذایی داشتم کباب داشتم جبران کردم، از اینا که بگذریم این همسایمون سه تا دختر داره دختر کوچیکش شش هفت سالشه درسته بچست ولی با وجود بچگیش چند بار ناراحتم کرد مثلاً یه بار میاد میگه دخترت زشته (خواهرش یه دو سه ماهی میشه زایمان کرده بچش پسره) پسرخواهر من خوشگله، یا میگه فکر کردی خیلی خوشگلی خواهر من خوشگل تره یا میگه دستپختت خوشمزه نیست دسپخت مامان من خوشمزست
میاد خونمون وقتی چیزی میخورم یا گشنم میشه غذا درست میکنم میگه من نه صبحانه خوردم نه ناهار خوردم هیچی نخوردم بهش میدم میگم گناه داره دلش می‌کشه برمیداره بهم اینجوری میگه، یا ( دستشویی ما تو حیاطه مال اونا بالاست) میترسه بره دستشویی میاد تو حیاط نزدیک در خونمون جیش می‌کنه که شوهرم بهم حرف زد گفت چرا می‌زاری اینجا جیش کنه بهش گفتم دیگه جیش نکرد،چند روز پیش دخترم سرش به در اجاقم خورد از بغل چشمش تا گوشش خراشیده شد کلا کلی گریه کرد داشتم دخترمو آروم میکردم گفت بچه خواهرمو واکسن زدن فکر کردی من به خاطر بچه ی تو ناراحتم اعصابم بهم ریخت بهش گفتم مگه من ازت خواستم بخاطر دختر من ناراحت باشی بعدش رفتم گازو روشن کنم چایی بذارم گفت ان شاءالله خونت آتیش بگیره اصلا موندم بهش چی بگم فقط گفتم سوین بذار من مامانتو ببینم، تا حالا خیلی حرفا زده ناراحتم کرده منم هیچی به مامانش نگفتم گفتم بچست ولش کن

1402/02/15 16:59