سلام صنم جون من بازم دیشب خواب دیدم که زنگ درو زدن درو وا نکردم بعد بازم بعد چندساعت زنگ زدن باز کردم دیدم انگار محرم بود مردم داشتن رد میشدن یه پسر کوچولو دو سه ساله اومد یه قندون دستش بمن قند تعارف کرد منم یه دونه قند برداشتم گذاشتم دهنم بعد یه عالمه آدم ریختن تو خونمون گفتن نذر امام حسین براتون آوردیم همه نشستیم جمعیت زیاد بود دو نفر یه پرس خوردیم. اول همه نشستن من روم نشد دست دراز کنم ولی یه خانومی تو خوابم بود کاملا ناشناس ک بیشتر غذاشو بمن داد گفت تو بخور اما تا حالا اصلا ندیدمش اون خانومو نمیدونم کی بود تو خواب همش میگفتم چقد خانم خوبی بود خدایا.
میگم صنم جون ممکنه این خوابای عجیب من بخاطر این باشه ک خیلی ذهنم درگیره و الکی خواب ببینم یا واقعا تعبیر دارنو چرت پرت نیستن
1401/11/15 08:45