میگم دیشب من خواب دیدم تو یه باغم یه خونه هم اونجا بعد یکی از دوستام که الان دیگه دوست نیستیم خب بیرون نشسته بود داشت گریه میکرد میدونسم قهریم ولی خب رفتم پیشش ببینم چرا ناراحته بهش گفتم چرا ناراحتی گفت دلم خیلی گرفته بعد بغلش کردم یه چند دقیقه گذشت یع آقایی با دوتا بچه یه دختر 8ساله و یه پسر 4ساله کنار ما وایساد بعد آقاعه با اسب بود بچه ها اومدن پایین من پیشونی دوستم بوس کردم بعد چشمم افتاد به اون دوتا بچه که خواهرش پیشونی داداشش بوس کرد بعد پسر اومد گفت خاله یکم آب میدی بعد بهش گفتم ما تو باغ آب لوله میخوریم اگه میخوری خب برو بخور بعد پسره رفت لوله رو باز کرد خواست آب بخوره که بابام اومد و بهم گفت چی میخواد بهش گفتم گفت آب میخوام بابام بهم گفت پس چرا وایسادی برو لیوان بیار بهش بده منم رفتم داخل لیوان بیارم اومدم بیرون نه بچه ها بودن نه آقاعه
تعبیرش چیه
1401/11/08 19:42