سلام صنم جان دیشب خواب دیدم شوهرم برام بستنی گرفت چند مدل بود تو یخچال خوشحال بودم بعد یه جا رفتیم خیلی شلوغ بود مراسم عروسی بود من وسط این همه شلوغی بودم بعد آمدم بیرون رفتم تو یه خانه که فامیل ما بود دیدم تو آشپز هسته رفتم گفتم کجای دختر که زایمان کردی گفت اونجای رفتم بغلش کردم خیلی خوشکل بود بوسش میگرم بعد بهم گفت شیرینی نمیخوای گفت چرا گفت برو تو جا ظرفی هسته بردار منم رفتم تمام شیرینی هارو تو پلاستیک کردم زولبیا رو تو پلاستیک کردم خیلی خوشحال بودم میشه ببینی تعبیرش چی
1401/12/10 14:26