دخترا بخورید و بخوابید این یه ماه و ببینم کدومتون وزن نی نی تون بیشتر میشه ؟
?

پاسخ به

ترسی نداره?

هی میترسم بخیه ها باز شه یا عفونت کنه نتونم مراقبت کنم ???

من به خاطر اینکه فشارم بالاس نمک‌نمیخورم با اون حال گاهی ورم پا دارم

پاسخ به

اخه من یکم خداروشکر وزن گرفتم? خداکنه کوچولوی ریزه میزم هم وزن گرفته باشه

باور کنید وزن نیست ورم کردیم همگی بعد زایمان مثل بادکنک بادمون می‌خوایم

پاسخ به

آره سرپا بودنی ولی نه

نه اون انقباض نیست
انقباض خیلی سفته مثل سنگ شکم آدم هم کج میشه

پاسخ به

اره امروز سنگین روش دست میزنی دردداره

آره منم اونجوری شدم

پاسخ به

دختر عموم میگه به کامانم گفتم حداقل میخواین حجاب داشته باشم کل عروسی حجاب این شکلی با توربان یا کلاه...

لباس عروس رو مگه داماد نمیگیره؟
خب به زن عموت چه
بگو با داماد بره هر چی دوس داره سفارش بده
به مامانش هم نشون نده تا روز عروسی

یک بار برای همیشه به مامان و باباش بگه دوست دارم اون طور که میخوام باشم تا الان به شیوه شما زندگی کردم اما با تمام احترامی که براتون قائلم میخوان لباس عروسم رو خودم انتخاب کنم
وقتی قصد گناه کردن ندارم پس دلیلی نداره افراطی رفتار کنم
یبار جدی جلوشون وایسه بی احترامی نکنه ولی حرفش رو بزنه و اون کاری که میخواد انجام بده
بسه هر چقدر تا الان شل گرفته

پاسخ به

لباس عروس رو مگه داماد نمیگیره؟ خب به زن عموت چه بگو با داماد بره هر چی دوس داره سفارش بده به مامانش...

میگه مامانم به نامزدم گفته پیرهن عروسی کاملا باید پوشیده و حجابی باشه و میگه مادرشوهرم برگشت گفت اشکالی نداره ولی برای سرش حجاب فقط موقعه ای که وارد تالار میشه و میره بیرون داشته باشه کافیه میگه مامانم برگشت گفت اگه شما از خوانواده ما دختر گرفتین باید بدونید دختر ما همیشه حجابش کامله و چادر هم سر میکنه میگه مادرشوهرم برگشت گ بله درسه ما با چادرش و حجابش کار نداریم اصلا بد از ازدواجش هم اختیارش دس شوهرشه اون میدونه با پسر ما که شوهرش دیگه نه به کا مربوطه به به شکا و پدرش میگه کامانم برگش گفت آخر عروسیش که بره سر خونه و زندگی خودش اختیارش با من و پدرشه ، دختر عموم میگه مامزدم یه چشم و ابرو به مامانش انداخت و دیگه مامانش اصلا راجب لباس عروس و حجاب و اینا یک کلمه هم حرف نزد

پاسخ به

چون دخترش اجازه دخالت داده و هیچ وقت جدی جلوشون نایستاده به خودشون اجازه میدن این طور برخورد کنن

دقیقا الآن زن پسر عموم موقعه ای که عروس اینا شد چادوری بود و روز عروسیش هم پیرهن عروسیش پوشیده بود ولی حجاب نداشت و یه تور نازک فقط سرش بود و بیرون تالار هم که مردا بودن فقط یه شنل تنش بود و کلاه شنل رو گذاشته بود و یک سال بعد عروسیشون بود من چند ماه بود ندیده بودمش و همیشه با چادر بود دیده بودمش دیدمش با مانتو بود و آرایش داشت و موهاش رو هم کرم رنگ کرده بود و چتری هم زده بود موهاش رو و چتری هاش رو ریخته بود جلو صورتش و یه شال هم سرش بود همون جوری از بیرون اومد خونه مادربزرگم
دختر عموم همین رو میگه میگه زورش به عروسش نمیرسه که بهش یه چیزی بگه که چرا چادوری بود و حجابش کامل بود الآن مانتویی شده و حجابش هم نصفه شده

حسم بهم‌میگه??

پاسخ به

حسم بهم‌میگه??

ایشالا حست درست باشه ?

من چرا امروز این شکلی شدم ?
ساعت 8:30 شام به زور دو لقمه کوچیک با یه نصف پیاله کوچیک ماست خوردم احساس سیری کردم و دیگه نتونستم شام بخورم با این که از ساعت 2 ناهار خورده بودم تا شام فقط یه لیوان شربت آلبالو خورده بودم فقط و گرسنم بود ، از شام تا الآن هم فقط یه لیوان آب خوردم ولی شکمم و معدم همچین پره و احساس سنگینی میکنم انگار همین الآن دو بشقاب غذا خوردم

موقع زایمان میره ببینه ??

پاسخ به

امرو دختر داداشم میگه عمه نینی ت ی سالش شد دیگه درش بیار ?

من ختر خواهرم یه بار برگشت بهم گفت خاله بسه دیگه انقدر به من دروغ نگو بهش میگم چرا چه دروغی گفتم مگه میگه الکی میگی نینی داری پس کو نی نیت من شکمم رو نشون دادم گفتم نی نی این جاس هنوز به دنیا نیومده برگشت گفت برو بابا کلی خوراکی و غذا خوردی چاق شدی الکی میگی تو شکمم نی نی دارم ??
اون روزی هم من رو دید دست به شکمم گفت خاله خجالت بکش برو باشگاه لاغر بشی هر روز داری چاق و چاق تر میشی یه روز میترکی ها??

پاسخ به

?? دختر کوچیکه داداشم میگه عمه چطور نینی قورت دادی میگم میخوای تورم قورت بدم میگه منو نمیتونی چون ...

خواهرم گفت خودش خوراکی زیاد میخوره دست میزنم به شکمش میگم ببین انقدر خوراکی خوردی شکمت بزرگ شده چاق شدی اشکالی نداره انقدر بخور چاق بشی که بترکی این جوری میگم بهش که زیاد خوراکی نخوره حالاشکم تو هم بزرگ شده فکر میکنه تو هم خوراکی زیاد خوردی و حرف های من رو تحویل تو میده ????

پاسخ به

انوقت من تا سوم راهنمایی نمیدونستم زن چه طوری حامله میشه??

تو که خوبی من تازه سوم راهنمایی فهمیدم *** چیه نشستم یه روز گریه کردم‌ گفتم یعنی بابام مامانم رو‌ اذیت میکنه و باهاش از این کارها میکنه ??

پاسخ به

و الان در سی سالگی با بارداری اول در خدمت شمام

من از سوم راهنمایی فهمیدم روابط زناشویی چیه و از 12 سالگی پریود شدم و الآن هم 25 سالمه و بارداری اولمه این جوری حساب کنی من از تو‌ جلوترم فقط از تو دیرتر فهمیدم که روابط زناشویی چی هست

باباش تا میاد دستش میزاره دخملی تکون نمیخوره

پاسخ به

نیم ساعت پیش نشسته بودیم تکون نمیخوردا شوهرم اومد گفت یه تکون بخور نفس بابا قشنگ تکون خورد، زدم پشتش...

خیلی خوبه بخدا. بعد من زیاد درد میکشم لگد میزنه شوهرم میاد باهاش حرف میزنه اونم دیگه لگد نمیزنه ?

خدایا این یک ماهم زود بگذره بسلامتی همه بچه هامونو بغل بگیریم

پاسخ به

بچه ها یه سوال

بپرس

پاسخ به

شمام زیر شکمتون نرمه؟ قسمت دور ناف و بالا نافتون سفته؟

آره عین منی