???بحث ساک شد خودمو رسوندم ?
خب کمکش کن تو که بستی
1402/05/30 00:55
بارون میادقشنگ
کجا؟
1402/05/30 01:04
یهو میفته،، میبینی نشستم حالم خوبه ولی یهو حالم بد میشه،، من باید هر نیم ساعت یا یک ساعت یه چیزی حتی...
منم یهو میشه انگار خالی میشم از تو
1402/05/30 01:06
من سردخترم اشک نریختم ولی دردا وعرق کردنا
من او آخر عمل بعد بی حسی بیهوش کردن
لامصب به هوش اومدنی انقد از شدت درد سرمو زده بودم به تخت و گریه کرده بودم وحشتناک بودم سرم انگار همه جاش شکسته بود حالم خیلی بد بود
کثافتا دو تا ماده رو قاطی کردن عملم خیلی سخت بود
بیشتر روزا میخوابم شبا دسشویی امان نمیده تا خوابم میبره بیدار میشم
این جوری بچه هامونم اومدن دنیا شبا بیدار میشن روزا خواب
منم همینجورم شبها نمیتونم بخوابم
طبیعی بود؟
اره
1402/05/30 11:49
مادرشوهرم همراه همیشگی. ??
خوش به حالت مادرشوهرت انقدر باهات خوبه مال من نمیدونم چی شده زنگ زدیم بهش خبر بدیم که من یه دفعه ای دردم گرفته و میخوام برم اتاق عمل جواب نداد بعدش هم که با یه حالتی انگار ناراحته اومد خونه مامانم و نوش و دید و یه بار هم زنگ زد یه جوری خیلی سرد انگار کسی مجبورش کرده زنگ بزنه هیچ یه دقیقه هم نشد حرف زد گفت کی میری خونه خودتون و هروقت خواستی بری به من خبر بده ، از اون به بعد هم نه یه اومده سر زده نه یه زنگ زده ، فقط پدرشوهرم هروز زنگ میزنه میگه میدونم مامان و بابات پیشتن ولی بازم اگه کاری چیزی بود به من زنگ بزن حتما بگو و تو برنامه بله هم تصویری زنگ میزنه میگه اون موبایلت رو ببر من این فسقلی رو ببینمش یه خورده ، ولی مادرشوهرم انگار یه جوری شده ناراحته از یه چیزی انگار هم من هم شوهرم ازش پرسیدیم چیزی شده برگشت گفت هر سخنی مکان و زمان خودش رو داره چیزی هم باشه به وقتش خودم میگم
1402/05/30 14:33
ی الهه اومد نوشت بستری شدم دیروز نمیشناختم
اها فک کردم الی خودمونه
1402/05/30 14:42
خب هرجا فرق داره شاید،، گفت جواب اینارو برام هفته ی دیگه بیار
من ی ازمایش و‌ی سونو داد گفت جواب اینارو بیار نامه بستری بدم هفته پیش بردم تاریخ دوم برام زد
1402/05/30 20:58
بببن از چی ناراحته دیگه، چیزی ب گوشش رسیده یا اینکه نگفتید بهش ناراحت شده،، شایدم موجی شده???
نمیدونم والا بابا من یه دفعه دردم گرفت رفتیم بیمارستان قبل از این که من برم اتاق عمل یه بارم من اتاق عمل بودم شوهرم زنگ زده جواب نداده ، فکر کنم موجی شده همون وگرنه همون هفته ای که من زایمان کردم سه روز پیشش خودش شام دعوت کرده بود و کلی هم تحویل میگرفت من رو نمیزاشت از جام بلند بشم یه لیوان آب هم میخواستم بخورم میدویید میرفت برام میاورد که نه نمیخواد بلند بشی تند تند میوه پوست میکند برام میداد بهم میگفت بخور برای بچه خوبه خودت هم ویتامین بگیری
1402/05/30 21:42
دیانا
اگه پسر دار شدی دیان خیلی بهش میاد
1402/05/30 22:13
مهسا من امروز حموم شستم واژن دردم خوب شد ???
???????میگم دیگه هیشکی اندازه منو تو درد واژن رو نفهمید
1402/05/30 23:48
باشه ???
آفرین ???????اولین سوال بعد تبریک از تو اینه لازم شد اینا یا نه
1402/05/30 23:53
نادیا از کی کاسنی رو خوردی؟
از 36 هفته تا 37 هفته یک روز درمیون خوردم از 37 ببعد هروز میخورم
1402/05/30 23:54
اب انجیرو هلو کمپوت اناناس ونسکافه وگفتم خرماهم میگم نباتم برداشتم
منم آناناس گرفتم
1402/05/31 00:00
به من چیزی نگفت که شیبانی? چیکار داره بیمارستان؟
واقعا؟
ماماش ب من گفت
من دخترمم تو37 و3روزشده
پس ب دکتر بگو احتمالا ایزوپرین میده
ی قرصه برا جلوگیری از زایمان زودرس
مادران شهریور ۱۴۰۲🧚🏻♀🧚🏻♂
مادران شهریور ۱۴۰۲
365 عضو
