پاسخ به عصابم خورد شده بود برگشتم با حرص بهش گفتم خجالت بکش من جای نوتم پیمرده گفت مگه ما پدربزرگ ها نمیتونی...
همسایمون اومد داخل گفتم ببخشیدا من سردم بود گفتم بیای تو کارت هم داشتم الکی بهونه کردم راجب ساختمون یه چیزی ازش پرسیدم بعد همسایمون رفت من اومدم داخل پنجره پذیراییمون رو به کوچست یواشکی نگاه کردم دیدم پیره مرده همون جا وایستاده هی ساختمون رو نگاه میکنه بعد از نیم ساعت نگاه کردم از پنجره دیدم رفته
1401/11/09 12:49