از خدامه... یه بار مرداد ماه سمت شمال رد شدیم... فقط رد شدیم هاااا مردم از شدت شرجی... گفتم صد رحمت به هوای خودمون.. قرار شد دور و بر ابان یا اردیبهشت یه بار بیایم... که نشده هنوز
1401/11/11 10:33
//= $member_avatar ?>
پاسخ به
از خدامه... یه بار مرداد ماه سمت شمال رد شدیم... فقط رد شدیم هاااا مردم از شدت شرجی... گفتم صد رحمت ...
وحشننااااکه .من کل تابستون .شاید 4بار غروب رفتم بیرون
1401/11/11 10:39
//= $member_avatar ?>
یه مغازه وایسادم خرید پارچه کنم... مشتری اینترنتیش بودم.... برقم رفته بود داغون شدم... گفتم خدا به دادتون برسه... گفت خانم محمدی خوبه از خوزستان اومدی اینقد تحملت در برابر شرجی کمه... گفتم با وجود اینکه نزدیکیم به دریا اما اینجوری نمیشه هوامون
1401/11/11 10:41
//= $member_avatar ?>
پاسخ به
یه مغازه وایسادم خرید پارچه کنم... مشتری اینترنتیش بودم.... برقم رفته بود داغون شدم... گفتم خدا به د...