مامانای سرکلاژی وبیست هفته ب بالا

623 عضو

دوشب قبلم ب زور زدم تو شکمم

1402/05/08 00:38

پاسخ به

اخرین سونو چقدر بود ؟

1600فک کنم

1402/05/08 00:53

پاسخ به

من دکترم گفت دیگه نیاز نیست پرونده باز کنی بیمارستان چون خودم این بیمارستانا میرم تو فقط رفتی بگو مر...

اره دکتر منم گفت نیاز نیس پرونده بازکنی
نیکان واقعا خیلی خفنه عالیه رسیدگیش
حیف از پس هزینش نمیتونم بربیام ،واسه یه سرکلاژ ازم12میلیون گرفتن

1402/05/08 01:19

پاسخ به

اره واقعا خداروشکر انشالا صحیح و سالم بیان بغلمون

دکترقبلی که پیشش میرفتم دکتر نازایی بود بعد مطبش بسته بود بهم گفت بیا بیمارستان رفتم بیمارستان 4ماه حامله بودم مشخص بود حامله ام این خانومایی که مشکل نازایی داشتم همه دورم جمع شده بودن انگاری من شده بودم امامزاده میخواستن ازم حاجت بگیرن حتی شنیدم یکی گفت بریم از خانومه بپرسیم چجوری حامله شده انقد منو بغض گرفته بود چون همشونو درک میکردم

1402/05/08 01:46

پاسخ به

کی میدونه درد زایمان چ شکلیع

من???

1402/05/08 03:54

پاسخ به

چ ربطی ب غذا داشت?

خوب بیارع برات خنگ شدی چرا

1402/05/08 11:23

ولی ما مارگزیده ها از ریسمان سیاه و سفیدم میترسیم

1402/05/08 12:56

نیکا فقط با ترنجبین خوب شد ولی شیر خشت میدادم سردیش میشد گریه میکردا

1402/05/08 13:16

غذا هم داریم حال ندارم پاشم گرم کن

1402/05/08 14:20

پاسخ به

من در حالت عادیم دوتا هویج رنده میکنم خسته میشم موندم چجور تو حاملگی هرشب اینکارو میکردم اونم دوقلو

رنده بدترین کار من متاسفانه شوهرم کوکو رنده ای خیلی دوست داره یا میدم خودش رنده میکنه یا خوردکن

1402/05/08 14:36

دخترا اومدم پیش دکترم با دست معاینه نکرد با دستگاه معاینه کرد گفت سرفه بزن
گفتم خطرناکه معاینه نمی‌خوام
گفت این همه برات زحمت کشیدم از خودت بیشتر از صبح استرس داشتم خطرناک باشه هیچوقت برات انجام نمیدم
چندتا سرفه محکم زدم هیچی نبود گفت خداروشکر خوبی از کیسه آب نیست
سونوگرافی هم برام نوشت خیالم راحت بشه
من شهرستان میشینم تست امینو شور اینجا ندارع
گفت خوبی ولی برای اطمینان خودت از همدان بگو بگیرن بیارن برات
ب داییم میگم بخره برام. بیاره

1402/05/08 14:40

معاینه شدی

1402/05/08 15:55

پاسخ به

مخصوصا با طایفه زنش?

?

1402/05/08 16:13

پاسخ به

وای حواست باشه توروخدا منم روز عاشورا خونه مادرشوهر بودم انقدر شلوغ بود ،شوهرم نشسته بود پیشم هیچ جا...

الهی ????شوهرت تصور می‌کنم دلم میسوزه تو اون حالت

1402/05/08 16:17

پاسخ به

واقعا تو میوه فروشی یا اب میوه؟

میوه فروشی

1402/05/08 16:36

مامان من خودش تو بارداری ادلش خیلی اذیت شده چون با خانواده شوهر ی جا بوده
یادش افتادم تا الان درک نمیکردم زیاد الان بیشتر درک مبکنم

1402/05/08 16:44

پاسخ به

من تا بلند میشم حس سنگینی پایین دارم

من معده ام کش میاد حس میکنم معده رو رحم سنگینی میکنه

1402/05/08 17:51

پاسخ به

ازصبح همه دوشکامومتکاهاموبازکردم تولباسشویی ریختم دوختم همشوآماده داره برق میزنه

عزیزم ?
نمیگم خوشبحالت کلمه مزخرفیه

1402/05/08 18:11

پاسخ به

روم نمیشه به مادر شوهر بگم اینودبده اونو بده

اهااا خونه مادر شوهری؟خونه خودت نیس مگه

1402/05/08 18:12

پاسخ به

?یدونه بخورم؟ قند ندارما

اهابخورپس..زایمانم کردی حتماشکلات نسکافه خرماببربیمارستان

1402/05/08 18:16

پاسخ به

انگل اخر شب زده بود بالا

کاش بهش میگفتم بدبخت ماشوهرامون میبرنمون موهامونومیزنن ک توروببره

1402/05/08 18:43

پاسخ به

بخند بخند ماهم سینه هارو خوردیم رونا مونده??

خخخخخ میگم بخره فردادرس میکنم

1402/05/08 18:51

پاسخ به

الی اندازه سر بچم 37 هفته و 5 روزه ?

بزرگه یعنی

1402/05/08 18:56

آخی دیابتم گرفتی

1402/05/08 19:13

پاسخ به

شایدبخیه میکشیده

نه سرکلاژ نبود بارداریش نرمال بود 40 هفته بود اومده بود برا زایمان هنوز درد نداست گفتن یه فینگر بازی

1402/05/08 19:19