پاسخ به

اره

ازمایش دفع پروتئین بده ، فشارت هم چک کن ، که مطمئن بشی خدای نکرده مسمومیت نیست

پاسخ به

یه بار عکسشو فرستادم

همین بالا فرستادی اونو میگی رنگش سفیده

پاسخ به

مرسی

اینا که سفارش میدن یه ست کامل معمولا میگیرن ولی من فقط اون جا اسباب بازی شو گرفتم

پاسخ به

طول چند سرکلاژ شدی

طول 33 شکمی...حالا واژینال معلوم نیست چیه

فقط دارم گریه میکنم

پاسخ به

شوهرم بدش میاد

?
از چی بدش میاد دستشویی دیگه
پادرد گرفتی الان خوبه

فاطمه این مادر شوهر منه شال سبزه ، ماهی یه بار جارو نمیزنه میگه حیف بدنمه ، شوهرم خواست جارو کنه خودش

پاسخ به

8 داغون میشه بخدا شوهر من 11 یا 12 میاد چندین بار هم تو گروه گفتم ولی 6 نمیره ها 7 یا 8 صبح میره

من مادرشوهرم بچه هاشون اول کارنشون نداد..یعنی شوهرم 1ماه ی لیوان توخونه باشه برنمیداره تاخودم بردارم خواهرشوم 20سالشه میرم خونشون منتظره من غذابزارم جلوش

پاسخ به

پر مو چشه

خیلیم خوبه نرمالو

پاسخ به

یعنی هممون عین همیم

برا اولین بار دس روم بلند کرد بدم ازش میاد?

پاسخ به

??? توام بشین فکر کن ببین اگر اشتباه کردی. اومد زود ببخش اگر نکردی یکم اذیتش کن بعد ببخش

اشتباه ک کردم ولی سخت میبخشم

حالا بیادش شام نداریم ?

پاسخ به

دیگه ندارم با همینا میسازمش

موقع دیگه اگه داشتی امتحان کن خیلی خوش طعمش میکنه

سودا فشارت چند شد؟

اره بنده خدا ها
شوهر من تپله از وقتی من افتادم تو استراحت لاغر شده بود یکم
میگه باز داری برمیگردی ب غذا پختن منو چاق کنی?

پاسخ به

هم قدیم ولی اون تپله?

پس از پسش بر میایی

پاسخ به

الان دیدم یکی فاطمه س یکی آرزو?

من از اول همین بود پروفایلم

شوهرم همیشع میگفت بچه رو میخوام چیکار تو بچه منی انقدر که لوسی ،همیشه میگه برام همون فاطمه 15ساله ای ??
الان میگه دیگه یکم بزرگ شو داری مامان میشی

پاسخ به

حتما شب زفاف گاییدیش ??

اره من فرار میکردم دور خونه میچرخیدم اونم دنبالم بود??‍♀️??‍♀️??15سالم بوو واقعا میترسیدم و خیلی سخت بود و درد داشتم

پاسخ به

اخ عزیزم ، ترست بد بوده

اره ابجیمم 9ماه پیش عروسی کرد ،اونم می‌ترسید و قفل می‌کرد، طفلک شوهرش تا دوهفته تحمل کرد ،بعد انقدر باابجیم حرف زدم گفتم تحریک شو فلان به دردش فکرنکن ،بعدش میگفت اصلا سخت نبود

پاسخ به

16حدودا جدا شدم

نه من 18عقد همون 18 هم جدا

پاسخ به

من انقد میترسیدم بهم بزنم میگفتم اه میکشه نفرینم‌میکنه

من کل طایفه شدن یه نفر خودم و بابام شدیم یه سمت گفتیم فقط طلاااق

پاسخ به

شوهرت ازدواج اولشه

آره منو از قبل مجردی میخواست من ندیده بودمش وقتی خواستم طلاق بگیرم خواهرزادش همکلاسیم بود گفت داییم مشاوره میخوای باهاش تلفنی حرف بزن منم انقد حالم بد بود مث اوسکلا تا یه سال باهاش حرف زدم آخرش فهمیدم چ مشاوری بابا

الی 35 هم تمومه ها?واسه توام انقد زود گذشت