پاسخ به مهسااا حالم بده دیشب با حق حق ام اومده میگه باید خوشحال باشی پسرت اومده میگه دست خودم نیس
سمیرا دوماه اول خیلی سختههه خیلی یعنی من تو اون دوماه اول میخواستم فقط بمیرمممم چقدر ناشکری کردم چقدر گریه کردم اما موند تو همون دوماه بعد هرروز مهدی که میومد خونه میگفتم بین من اینکارو داشتم اونکارو داشتم نرسیدم نزاشت انجام بدم دوماهه کارم همبن بود مدام گریه و نرسیدن له کارا مهدی میگف پ بقیه که بچه داری میکنن چی گفتم مگه تو خونه اونایی میدونی چیکار میکنن بقیه هم همینن بعد میگف سختتخ به مامانت بگو بیاد اینجا منم میگفتم چرا مامان من مامان تو بیاد اینا همش دوماه تکرار میشدد تا یکم آدم شد
1401/12/27 09:04