بابام برگشته به بچم میگه تو بری خونت من چیکار کنم گفتم بابا قرار نیس جایی بریم یجوری دارن میگن برید ...
وااا نه بابا
بالاخره باید بری خونه ت ، بابات اون موقع رو میگه
منمممممم
کون لق خودشون و ننه های عنشون
اینجوری منم راحت ترم
?منم خونه مامانم و دوست دارم ولی به شرطه اینکه همش من و مامانم و مامانم و شوهرم به هم نپرن?
????
1401/12/07 15:38
وااا نه بابا بالاخره باید بری خونه ت ، بابات اون موقع رو میگه
? طبقه پایین خونه بابام مستاجر نشسته مامانم میگه شما بیاین پایین
شوهرم میگه منو بکشی این شهر نمیام
شوهر منم با مامانم بحث میکنن
برا من مامانم به شوهرم میپره شوهرم به مامانم چیزی نمیگه غرش و سر من میزنه?
1401/12/07 15:38
شوهر منم با مامانم بحث میکنن
همه جاییه
1401/12/07 15:39
برا من مامانم به شوهرم میپره شوهرم به مامانم چیزی نمیگه غرش و سر من میزنه?
مامان من کاری نداره شوهرم هی تو کار بچه دخالت میکنه
1401/12/07 15:39
? طبقه پایین خونه بابام مستاجر نشسته مامانم میگه شما بیاین پایین شوهرم میگه منو بکشی این شهر نمیام
الآن خونه ننه خودش بود با کله میومد
1401/12/07 15:39
نه بابا ، خودکشی چیه خداروشکر خودتون سالمین ، بالاخره یه فرجی میشه ، همینجوری ک نمیمونه
متنفرم از اون شهر خراب شده از اون خونه
1401/12/07 15:39
الآن خونه ننه خودش بود با کله میومد
5 سال اونجا زندگی کردم
1401/12/07 15:40
رزا اینا یاد شوهرم میدن با حرفا شون حرصی اش میکنن
مادرشوهر منم زیر گوش شچهرم ویز ویز میکنه میندازه به جون من
کاش لال شن ، همه چی درست میشه
مادرشوهر منم زیر گوش شچهرم ویز ویز میکنه میندازه به جون من کاش لال شن ، همه چی درست میشه
ان شاء الله
1401/12/07 15:40
برا من مامانم به شوهرم میپره شوهرم به مامانم چیزی نمیگه غرش و سر من میزنه?
دیگه یه بار از دستش عصبانی شدم از اتاق بیرونش کردم گفتم برو انقدر با مامانم تو سر و کله هم بزنید تا جونتون در بیاد? جفتشون دعواشون میشه غورش و سر من میزنن
1401/12/07 15:40
5 سال اونجا زندگی کردم
چی شد که اومدی بیرون؟؟
1401/12/07 15:40
چی شد که اومدی بیرون؟؟
گفتن برید بستونه
1401/12/07 15:41
مامان من کاری نداره شوهرم هی تو کار بچه دخالت میکنه
برا من جفتشون هم این دخالت بیجا میکنه هم مامانم تو زندگی ما
1401/12/07 15:41
تازه رفته بودم خونه خودم ک زلزله آواره ام کرد
الآن مادرشوهر من اگه بود میگفت ببین دلمو شکست ، پسرمو از پیشم برد ، خدا هم خونه خرابش کرد
جالبه که هر اتفاقس میفته ربطش میدن به دلشکستگی و آه مظلوم و اینا
دیگه یه بار از دستش عصبانی شدم از اتاق بیرونش کردم گفتم برو انقدر با مامانم تو سر و کله هم بزنید تا ...
ای بابا ، گناه داری تو
1401/12/07 15:42
گفتن برید بستونه
واای کاش به ما بگن??
1401/12/07 15:42
الآن مادرشوهر من اگه بود میگفت ببین دلمو شکست ، پسرمو از پیشم برد ، خدا هم خونه خرابش کرد جالبه که ه...
مظلوم اینجا منم نه اونا خدا بخواد حق ببینه باید حق بده من خودش شاهد
1401/12/07 15:42
قلدر های گروه قبلی 💪
xnxncucjewosllzchhdjsjsid
1 عضو
