مرسی حدیث آره من تو رو زدم نیاورد

واقعاااااا تف تو شانسمون

مامانم شام دعوت کرد ههمونو

من رفتم از 12 سالاد درست کردم

خورشت گذاشتم

خواهرم برنج

عروسهاااا آماده اومدن خوردن رفتن?????

بعد مادرشوهر من بود هزار تا تبکه مینداخت که چرا دیر اومدین نمیومدین دیگه???

هوووووووق

خدا شانس بده واقعا??

ما بودیم الآن تشعشعات تیکه های مادرشوهر شیمیایی‌مون کرده بود

پاسخ به

عروسهاااا آماده اومدن خوردن رفتن?????

اصلا کمک نکردن توی ظرف شستن و جمع کردن اینا؟

پاسخ به

اصلا کمک نکردن توی ظرف شستن و جمع کردن اینا؟

تو ظرف شستن چراا هر کدوم یکم بعد زمین همه چی موند گذاشتن رفتن که شوهرامون میخوان زود برن ...مهرگان میدونی بحث چیه داداش های ما میگن شما تن تن میاین خونه مامان????بعد مامانم دعوت کرده بود ابنا نگفتن خووو خواهرمون گفتیم نیاین مامان چجوری میخواد آماده کنه زن امون کمک نرفتن

یه داداشم که بازنش 10 شب اومد گفت بیرون بودیم شام خوردن زودی رفتن

من بودم شلوار منو درمیاوردن

که چرا دیر اومدی

طفلک مامانم این همه خرج میکنه دوست داره بچه هاش دور هم باشن بعد بچه هام اینجوری

من با بچه کوچیک بردم اونجااا مامانم پا درد داره خوابوندم ار 12 بدو بدو سالاد درست درس کن تمیز کن مرغ گذاشتم بره 30 نفر خواهرم بچه کوچیک داره و مریض بود گفتم دیرتر بیاد که نزدیک پسر من نشه کمرم داشت نابود میشد از خونریزی بره کی کردم مامانم گفتم دلش نشکنه

آخرم کل تمیز کاری کردیم اومدم خونه

?????

دوس دارم جر بدم داداش هامو وقتی میگن شما کم بیلیت

چی بگم والا.من خودم همیشه برای شام ساعت 6 اینطورا میرم‌خونه مادر شوهرم.
ولی خواهر شوهرام زودتر میان کمک میکنن به مادرشون.
ولی بعد غذا خدایی ظرف ها رو میشوریم.خشک میکنیم.میذاریم سر جاش.نمیذاریم چیزی روی زمین بمونه.
همیشه هم آخر از همه میریم خونمون.

اصلا آدم روش نمیشه یه پیرزن جلوش خم و راست بشه ...

پاسخ به

دوس دارم جر بدم داداش هامو وقتی میگن شما کم بیلیت

بگو به شما چه اخه...
شما که اومدنتون اینجوریه.نه کمک میکنید نه جیزی

آره مهرگان جون این است خونه پدر من

نمیگم منم به خاطر مامانم انجام میدم