عموهام و عمه هام و و... همه اینجان التماس میکنن ک بیا خونمون ولی من شاید تو سال دو سه بار بزور برم

برا ی وعده میرم
بعدش جبران میکنم حتما دعوتشون میکنم

ولی فامیلا شوهرم اینطور نیستن کلا بدون دعوت تلپ میشن خونه مردم

پاسخ به

من خودم ادمیم ک تا دعوت نشم جایی نمیرم کلی فامیل اینجا دارم هی زنگ میزنن ک چرا خونمون نمیاین میگم تو...

اره بخدا ی کیسه برنج ک شده650 ادم کجا بیاره

پاسخ به

عموهام و عمه هام و و... همه اینجان التماس میکنن ک بیا خونمون ولی من شاید تو سال دو سه بار بزور برم

درستشم همینه

پاسخ به

ولی فامیلا شوهرم اینطور نیستن کلا بدون دعوت تلپ میشن خونه مردم

از بس بی شعورن

پاسخ به

از بس بی شعورن

خیلی

????کاشکی بود خبر میبرد

پاسخ به

????کاشکی بود خبر میبرد

?

پاسخ به

????کاشکی بود خبر میبرد

?

??

چخبر

پاسخ به

انقدر بدم‌ میاد از دعوت کردن مگه چیه ?یعنی تو حق نداری اصلا بیای خونم تا خودم بگم

خب شاید طرف شرایط مهمون داری نداشته باش من خودم سر خود پاشم برم خونش خو زشته

???

?

یکی از بخیه های لابیام بازشده ?،،،میسوزه،،،انگاری باتیغ شکافتی ی برش خورده وقرمزه
چیکااااارکنم??


برای مشاهده پاسخ های این پرسش به لینک زیر مراجعه کنید:
"لینک قابل نمایش نیست"s/qa?q=1368973

انگار خمپاره خورده???

???

سلام ?

بحث مادر شوهره بزارین منم براتون یه خاطره ای بگم

نیهان از وقتی به دنیا اومد مو داشت و موهاش پر بودش منم هرچی همه گفتن کلشو ماشین کن دلم نمیومد،خلاصه دیگه موهای بچمو نزدم یه وقتی رفته بودیم خونه مادر شوهرم گیر داده بود موهای بچه رو نبند موهای بچمو کندی هی مسلمو تحریک می‌کرد برا اینکه موهای بچمو ماشین کنه اونم خودش با دستای خودش،منم بهش اهمیت نمی‌دادم یه وقت مسلم دیگه داشت راضی میشد که موهای بچمو بزنه منم گفتم اجازه نمیدم کن موهای یچمو نمیزنم، بعد قهر کرده بود باهام که همونقدر که تو مادرشی نوه ی منم هس چرا تو روی من برخورد کردی منم برای اینکه ادامه نده معذرت خواهی کردم تهشم گفتم من هیچوقت موهای نیهانو نمیزنم اگه یه وقت خاستم بزنم میارم شما بزنی

یه وقتیم نیهان هنوز دنیا نیومده بود نزدیکای دنیا اومدنش بود هی میخاست اسم بچمو خودش بزاره اسن آناهیتا انتخاب کرده بود به مسلم گفته بود مسلمم اومد به من گفت گفتم نخیرم من نه ماه شکم کشیدم من دردشو کشیدم پس حق منه اسم انتخاب کنم مسلمم راضی شد باز وقتی بچم به دنیا اومد تا یک هفته هی مصرف میگفت بچم بدون اسم موند هی به مسلم میگفت اسم بچتو خودت انتخاب کن

اسمی انتخاب کن بهش بیاد نیهان معنی نداره هی میگفت آناهیتا بزارین آنا صداش کنیم منم اجازه ندادم

خیلی سفت و سخت مقاومت کردم در برابر دخالتای بیجاش الان هر وقت منو میبینه میگه مسلم زن تو لجبازه حرف حرف خودشه منم میخندم خیلی عادی

پاسخ به

?

والا?