گروه مامانای باتجربه

56 عضو

پاسخ به

من بخاطر یبوست استرسی تو بچگی ی کوچولو گوشت اضافه وقت دسشویی رفتن میاد بیرون ،میترسم بدتر شه برا همی...

آها
منم خیلی کم اونم خودم بهش گفتم فکرنکنه چه خبره
فقط دو الی سه بار تو این همه سال

1401/12/27 17:51

مارسم نداریم جهازبدیم باید پسر بده ولی مامانم برام همه خورده وسایلو گرف بارختخواب حتی یه ارزن مادرشوهرم بعم چیزی نداده الانم عروسی کردم ازبرنج وگوشت گرفته مامانمم داده خدابرام فقط نگهش داره چون پسرنداره خیلی هوایه منو خواهرمو داره بااینکه محتاجم نیستیم بهشون ولی هوامونو داره
ولی فقط مات و مبهوت موندم ازکاره مادرشوهرم ک قهرکرده هم بامن هم شوهرم مگه من چیکارکردم یعنی اختیارندارم ازخونم برم بیرون

1401/12/27 17:51

پاسخ به

هم دارم تلفنی حرف میزنم هم چت میکنم هی عقب میفتم???

ماشاالله به تو?

1401/12/27 17:52

پاسخ به

بخدا هیچی یعنی هیچی برام تاالان نگرفتن هرچی دارمو ندارم ازشوهرمه

خدایی من قدرشونو نمیدونم با این وجود دوقرتو نیمم باقیه ک حرفاشون رو مخمه ?
من چون شوهرم تک پسره اینجور واسش میکنن وگرنه اگر جاری میداشتم هرروز دعوا بود ،توهم قدر شوهرتو بدون اون تنها کسیه ک واست میمونه

1401/12/27 17:52

پاسخ به

منم دقیقا واابستگی شدید دارم به شوهرم چون 7سال باهاش دوست بودم دوسال نامزد بودم 9فروردین هم میشه دوس...

ایول?
عشقتون پایدار بمونید برای هم چشم بد بدور?

1401/12/27 17:52

پاسخ به

واااااای

7 ساله بودم هنوز پارکا از این فوم ها زیرش نبود ک بچع بیوفتع چیزیش نشه رو تاب بودم یکی هلم داد منم جیق میزدم ک بس کنه این دختر بی شرف بدتر محکمتر هل داد زیر تاب ی تخته از اون سبد چوبیای قدیم جا میوه بود ک با میخ وصل بود افتادم میخ رفت اونجام چونمم خورد تو ی سنگ کامل باز شد دکتر بهم نامه سلامت داد ک عامل پارگی رابطه جنسی نبود

1401/12/27 17:55

پاسخ به

ای خدا ☹️? والا من تو این یکسال و یک ماه براش یدونه ظرف نشستم میرم خونش میخورم پامیشدم میرم خونه خو...

خداروشکر کن
بخدا من عینه مامان خودم دوستش داشتم صداش میکردم مامان خونمون بود باخواهرشوهرمجردم زنگ زدم به شوهرم گفتم پول بزن ب کارت اینابرن خرید ولی اونا خیلی درحقم بد کردن یه بارهوس نونایه ای گردو و پیاز میزنن سرشون میپزن کردم اخه مامانم تنورنداره ولی اونا چون روستان دارن گفتم به همسرم بگو میرن نون بپزن دوتاهم برامن ازون نونا بپزن شوهرم زنگ زد خواهرشوهرم برگشت گف بیا گردوهاشو درست کن اونم خجالت کشید مامانمم گف خودم برات میپزم رف تنورخرید یه عالمه برام پخت اخه شما بگید حق ندارم بین مامانمو مامانش فرق بزارم

1401/12/27 17:55

پاسخ به

7 ساله بودم هنوز پارکا از این فوم ها زیرش نبود ک بچع بیوفتع چیزیش نشه رو تاب بودم یکی هلم داد منم جی...

عزیزم??

1401/12/27 17:56

پاسخ به

ایول? عشقتون پایدار بمونید برای هم چشم بد بدور?

ممنونم عزیزم

1401/12/27 17:56

پاسخ به

زنگ زدم دکترم گف من احتمالا3عید مصطفی خمینیم

جدی خب خداروشکر

1401/12/27 17:57

??

1401/12/27 17:57

دندونم?????

1401/12/27 17:57

بخیه هام

1401/12/27 17:57

?

1401/12/27 17:57

خستمممممم

1401/12/27 17:57

پاسخ به

والا اینارو میدن ک عروسشونم براش احترام میزارن من بااین وضعیتم ک باردار بودم دو سری پشت گاز وامیستاد...

کلا خونواده شوهر بی چشم رو هستن من انقد کردم کهههههه اگه بگم باورت نمیشه

1401/12/27 17:59

پاسخ به

خدایی من قدرشونو نمیدونم با این وجود دوقرتو نیمم باقیه ک حرفاشون رو مخمه ? من چون شوهرم تک پسره این...

من 11ساله باهاشم فقط وفقط بخاطرع اونه هیچی نمیگم 5تاجاریم 3تاخواهرشوهر دوتاخواهرشوهرا مجردن اون بزرگه زنگ زده شوهرمو پرکرده ک مامانه ما ناراحت ازخونش اومده مگه من چیکارکردم من داخل 8ماه باردارم واقعا نمیبینن حالم بده بخداشب میشدا نمیدونستم چ جوری برم تو رختخوابم

1401/12/27 17:59

پاسخ به

اینا همه کادوهای مادرشوهرمن

دستشون درد نکنه وظیفه شون بوده
من شوهرم خودش برام طلا خریده الان حدودا 130 140 طلا دارم

1401/12/27 17:59

پاسخ به

مارسم نداریم جهازبدیم باید پسر بده ولی مامانم برام همه خورده وسایلو گرف بارختخواب حتی یه ارزن مادرشو...

همینه دیگع خوبی زیاد باعث میشه فک کنن وظیفته
برا جهیزیه شوهر من با اینکه رسم نیس ولی 3 فرش و گلیم آشپزخونه و کولر و تلوزیون و یخچال فریزر و سرویس خاب و میزتلوزیون و جاکفشی گرفت بعده عروسیم مبل و میزناهارخوری گرفت بقیه وسایل با من
کلا شوهرم نمیزاره از پیش مامانم جیزی بیارم از روزی ک عروسی کردم رب و برنج و ماکارونی و وسایل بهداشتی و شستوشو و خوراکی و...همش با پدرشوهرمه میاره من میرم هرچی دوسدارم برمیدارم برا خودم?حتی یخمک واسم میخره کشو فریزر رو پر کنم

1401/12/27 18:01

پاسخ به

بخدا هیچی یعنی هیچی برام تاالان نگرفتن هرچی دارمو ندارم ازشوهرمه

منم
باور میکنی حتی شب یلدایی و عیدی هایی که برام آورد شوهرم خودش خریده بود و تزئین کرده بود
ما حتی انگشتر نشونم و حلقه و لباسم و چادرم و همه چی تا شکلات و قند نشونمم شوهرم خودش خریده
خونواده ش فقط تا تونستن از شوهرمن خوردن حرومشون باشه من که راضی نیستم

1401/12/27 18:02

پاسخ به

خداروشکر کن بخدا من عینه مامان خودم دوستش داشتم صداش میکردم مامان خونمون بود باخواهرشوهرمجردم زنگ زد...

بعضی خانواده های شوهر انگار تو ذاتشونه با عروس بد باشن عروسو ب چشم کلفت می بینن

1401/12/27 18:03

پاسخ به

عزیزم??

فوبیای تاب دارم الان اگر یکی هولم داد غش میکنم

1401/12/27 18:03

شوهره من خیلی خوبه خدایی به بابایه خدابیامرزش رفته دست دلبازه مامانش و خواهراش خسیسن
برامنم خودش طلا گرف یه سال باهم کارکردیم شبم باهم می اوندیم خونه میخوابیدیمو میرفتیم امسال ک شوهرم دست بالش بازشده ماشین گرفته هرروز خواهرشوهرم زنگ میزنه ب شوهرم ک بکشوندش قزوین براش چندتا وسایل و ببره
هی میگه چرازنت نمیره پیشه جاریاش چرا عوتشون نمیکنه منم گفتم پارسال فقط رفتم باهاش مغازه سره کار امسالم باردارم
وقتی میبینم یه سره دارن ازم حرف میکشن میرن ب شوهراشون میگن اوناهم یه سره دخالت دارن توزندگیم چرا برم چون شوهرم اخریه قرارنیست هرکی بخواد تو زندگیم دخالت کنه اجازه نمیدم

1401/12/27 18:04

پاسخ به

مارسم نداریم جهازبدیم باید پسر بده ولی مامانم برام همه خورده وسایلو گرف بارختخواب حتی یه ارزن مادرشو...

ما هم فقط خرده وسایل و لوازم آشپزخونه و ریز
فقط 4 تا درشت با شوهرم بود و کم کم چوبی خریدم به غیر از مبل و تخت
که اوناروهم خودمون خریدیم
فعلا تخت رو جمع کردم

1401/12/27 18:04

پاسخ به

خدایی من قدرشونو نمیدونم با این وجود دوقرتو نیمم باقیه ک حرفاشون رو مخمه ? من چون شوهرم تک پسره این...

صددرصد بخاطر تک پسری شوهرته

1401/12/27 18:04