چرا واقعا ?ایقد باید سختی بکشیم تحمل کنیم???

امشب رفتم خونه پدرشوهرم اینا

برادر شوهرم عمه نامزدش اومده بود یهو شوهرم برگشت یه چیزای گف

عصابم خورد کرد دخالت الکی

بخدا اگه قدرمون بدونن ایقد اون واسش بده نوکریش میکنن ولی این اینجور کرد فردا همه میگن این گف با زنش مقصرن دوباره فحش نفرین
گفتم یه بار خوردیم از فامیلات که جاش تا ابد درد می‌کنه جلو مامان باباش اختیارم از دست دادم??

اشتباه کردم الان پشیمونم نباید میگفتم

اوووف

???

??

الان روحیه ما خیلی حساسه

اشکال نداره خودتو ناراحت نکن

خیلی بدجور گند زدم

شوهرم گناه داشت

??ولی منم گناه دارم آخه ینی چی

میترسم از چشمشون از همه چی

واقعا نمیدونم چیشد یهو از خود بیخود شدم

?

فامیلامون زایمان زودرس کرده

بعد میگفته خارش داشتم رفتم دکتر

دکتر بیشعور معاینش کرده
مثل اینکه بادست

اومده خونه دردش شروع شده و زایمان کرده 6ماهه

منم رفتم بیمارستان برای تست ازاون دستگاه ها گذاشتند
میگم منم شاید ازاون شد???

البته خب تو سونو هم گفته بودند فانلی و طولت کمه و دکترم گفته بود توخطری

بازم یاد بچه ها افتادم

اصن انگار مثل یه خواب بودند
چه اومدنشون چه رفتنشون

پاسخ به

اومده خونه دردش شروع شده و زایمان کرده 6ماهه

البته اینم بگم قبل این 2تا هم سقط داشته
که 1بچش فقط میمونه
احتمالا نارسایی داره