پاسخ به

این دفعه هم سرکلاژ میکنم هم پساری?خوب این رحم لعنتی رو محکم میکنم

انشالله

دوقلو خیلی بده

من اول فهمیدم دوقلوعه گفتم خدایا

رحم من یدونه رونتونست دوتا رو چه جوری اخه

پاسخ به

من اول فهمیدم دوقلوعه گفتم خدایا

من هنوزم دلم دوقلو میخاد????

بعد گفتم توکل به خودش

بخواد نگه میداره

پاسخ به

رحم من یدونه رونتونست دوتا رو چه جوری اخه

اره.شما سابقه داشتی

پاسخ به

من هنوزم دلم دوقلو میخاد????

نه بابا ماه های اخرادم دیوونه میشع

پاسخ به

اره.شما سابقه داشتی

من دلیل سقط اولم رو نزدیکی و پله و کلا رعایت نکردن میدونستم

نزدیکی ازهمون 8هفته قطع کردم تاهمین الانم که ندارم

خب خیلی رعایت کردم این سری

فقط توالت فرنگی

پاسخ به

نه بابا ماه های اخرادم دیوونه میشع

24 هفته رفته بودم ?اون10 هفته هم می‌گذشت هرجور بود( خدای من این چندماه استفراغ و یبوست پدرمو در آورد ،همش میگفتم تحمل میکنم خدایا شکرت،ارزش دارع....آخر ایقد بالا میاوردم ک معده خالی عوق میداد و خون میومد ،هروز چندین بار)(دیگه این دوماه مونده چیزی نبود واسم)

اون سری زیادرعایت نمیکردم میگفتم به من چیزی نمیشه

من تهوع ام فقط 1ماه بود

من سر پسر خیلی اذیت شدم تپش قلب همش

پاسخ به

نزدیکی ازهمون 8هفته قطع کردم تاهمین الانم که ندارم

من از انومالی دیگه نزدیکی نداشتم،قبلشم تا ختنه‌گاه،،پله هم هفته ی‌بار ک میرفتم بیرون،کارا معمولی میکردم


بنظرم پیاده روی دوران لقاح،باعث شد اون قل داخل لگن نیاد بالا و فشار اورد

ولی دخترام انقدر مظلوم بودن اصلا قلبم خوب خوب بود

نه ربطی نداره

اون پایین تشکیل شده بوده

پاسخ به

من از انومالی دیگه نزدیکی نداشتم،قبلشم تا ختنه‌گاه،،پله هم هفته ی‌بار ک میرفتم بیرون،کارا معمولی میک...

خب توام فعالیتت نرمالدبوده

پاسخ به

ولی دخترام انقدر مظلوم بودن اصلا قلبم خوب خوب بود

?الان میبینی اون سختی‌ها بارداری اصلا برامون مهم نبود ،و تحمل کردیم..در حالی ک واقعا سخت بود برامون


یعنی ی‌روزی میرسه ک این لحظاتمونم بگیم گذشت با تمام تلخی‌هاش

اره بابا چرا نشه

ماهم مادر میشیم