حالم دش و یک موره

یعنی هه ک من مینه هه متلک مونه

الان هم‌اوما بالا وا مادرشوهرم هه د سر پله ها گت هه یه خوالی گلمشیه هه ها د خوو اوسه و خدا مه د صبح‌ ورسامه ها چسب ها ری پله هان مورم و زور وا کارچو

بعد محمد جواد کمی دستشویی کردی د لا پوشک اومای قه شلوار اصلا هه نشستن گت انگی سه چنی ریه قالی هاشو حرومن رم رم رم و زنش گت چنان خجالت کشیم

عماد سگ مرده هم رته هار تشو

منی مار میکنن میان اونجا؟

درک سرشون گرف اهمیت نده

بابا چقد اهمیت ندم دیگه بیتا

دیگه ب قرآن افسردگی گرفتم

سجاد هم میاد خونه انتظار داره من باهاش با آرامش برخورد کنم باهاش بگم بخندم دیگه نمیدونه باباش اینجا چیکار میکنه کاری میکنه منم سر سجاد خالی میکنم

چرا سرسجاد خالی میکنی بهش بگو هرچی بهت میگه

به آرومی

ببین تو با دعوا کردن با سجاد،الکی اونو علیه خودت میکنی

بذار سجاد طرف تو باشه

کافر اومده میوه و خرما دوس داشتم برام اورده

ماهی کپور آورده میگه تو ک نمیتونی از این جیوه دارها بخوری این برات خوبه

منم دیگه روم نشد حرفی بزنم

هیچ‌بهش نگفتم

غذا داده ب عماد و محمد جواد

الان هم پیششن

با حالی ک خسته هست

اروم قشنگ بهش بگو بهم حرف میزنن ناراحتم میکنن منم هی سکوت میکنم دلمو میشکنن

وقتی خسته است اصلا باهاش حرف نزن راجع ب این مسائل

بعد یه چیز دیگ

آلان حالش خوبه نمیخوام حالش خراب کنم