پاسخ به
ولی کار خیلی سختیه من بچه ندارم خیانت دیدم اما بازم نتونستم برم
و تصور کنید تو چه وضعیتی بودم بعد از اینکه بهوش اومدم بیمارستان بستری بودم و یک طرف پاره شدن بخیه هام بود و طرف دیگه هم مقابله با اون سه تا سرطان ام
در حدی کتک ام زده بود که سرم و دست و پام بعد از اینکه بهوش اومدم شکسته بود و کبود بود تمام زیر چشمم همه ورم کرده و کبود بود
تو این وضعیت یک همچین تصمیمی گرفتم و بهش پیام دادم
بعد مادرشوهر دومی ام اومد بیمارستان
شروع کرد حرف زدن که ( تو که نمی تونی طلاق بگیری
و تازه کشور قریب هم هستی هیچ کسی رو نداری
سر حضانت بچه و مهریه و حقت هم که هیچ
خاله ات عروس خونه ی ما برادرت داماد خونه ی ما خواهرت عروس خونه ی ما دوستت عروس خونه ی ما یکم به زندگی اونا فکر کن
و تازه مهم ترین چیز بچه ها هستن و اون برادر و خواهر های کوچیک تر از خودت که خیییییییییییییییلی به شوهرت وابسته شدن و بهش میگن بابا
و مشترک بودن حسابت با شوهرت
تو کلا هیچ کار نمی تونی بکنی پس چرا به شوهرت اون پیام های مسخره رو دادی تو که هیچ وقت نمی تونی طلاق بگیری)
1402/04/02 00:56