313 عضو
دو روز پیش رفتم خونه مامانم بعد به طور اتفاقی به یک ساعت نرسید که متوجه شدم تماسام از طرف شوهرم شنود مکالمات تلفنی میشم انگار آب یخ ریختن رو صورتم
الان شوهرم رو میبینم انگار دشمنمو میبینم
از تمام حرکاتش بدم میاد
نگاش میکنم ولی عشقی نسبت بهش ندارم
محبت میکنم اما دیگه اون آدم سابق نمیشم
هاجر باورت میشه تو زندون انفرادی ام اما سعی میکنم تقلا کنم بجنگم که همه چی درست بشه ولی میبینم شریک زندگیم پست ترین آدمیه که دیدم از خودمم بدم میاد
یعنی چی نفهمیدم چرا این کار رو کرد؟
نمیدونم
چقدددددددد پسته
دنبال چی میگرده خدا میدونه
شکاکه حتما
باورت میشه تو زندگی هستم که منتظر ی آتو ان که بندازنم بیرون بچمم بگیرن؟
مادرش به زبان بی زبانی ی روز تهمت ج ن د گی بهم زد
چقد بیشعورن ای بابا
اینا رو گفتم که غصه نخوری همه ی دردی دارن
درد من شکاکی و اسیری درد تو بی خونه بودنه
من خونه دارم آرامش ندارم
کاش فقط خونه بود از بی احترامی و توهین خسته شدم
من که به جایی رسیدم فوحشم بدن نگاهشون میکنم و به *** میگیرم
هاجر باورت میشه من خرجی ندارم
شوهرم پولداره ولی به من بی اعتناس
عزیزم
خدا جوابشونو میده صبور باش
اره خدا خیلی بزرگه
سلام
پیام
nini.plus/
برای ارسال پیام به این گروه باید ابتدا اپلیکیشن نی نی پلاس را دانلود نمایید.
این بخش در حال طراحی می باشد