پاسخ به من هاجر هستم 25 سالمه از یه خونواده کاملا فقیر و بی پولی هستم خواهر ندارم دوتا برادر دارم و مامان و ...
با هزار زور شوهرمو راضی کردیم و رفتیم پیش پدرش زندگی کردیم دو سال موندیم تو این دوسال من هر روز پیر و پیرتر شدم تا اینکه پدر شوهرم بیرونمون کرد و ما باز برگشتیم خونه مادرشوهرم تو اتاق خودمون موندیم مادرشوهرم وقتی دید پسرش یعنی شوهر من خیلی از این قضیه ناراحته جفت خونه خودش یه خونه بود اونو برامون رهن گرفت رفتیم نشستیم توش دوسال هم تو اون خونه موندیم ولی چه موندنی پدر منو در اوردن صبح ظهر شب بابد میرفتم خونه مادر شوهرم کاراشونو میکردم و میومدم خونم و همش هم حرف میشنیدم ازشون و شوهرم کار نمیکرد و خرجی یا مادرش بهمون میداد یا مادرم و کلی منت
1402/03/30 00:51