خودمونیا

1 عضو

پاسخ به

خیلی کم میخوره در حد 5دقیقه بیشتر مک نمیزنه

چرا طفلکی
پسرتم همین کارا رو سرت در آورد ؟

1402/03/28 17:57

پاسخ به

بستم با شال کلی آب خوردم فعلا اوکی نشد حالا اگ خوب نشد استا میخورم

مامان من خونه رو تاریک می‌کرد تلفنو از برق می‌کشید گوشی هارو خاموش می‌کرد سکوت کامل چشم بند میزد دراز می‌کشید

1402/03/28 17:57

پاسخ به

مامان من خونه رو تاریک می‌کرد تلفنو از برق می‌کشید گوشی هارو خاموش می‌کرد سکوت کامل چشم بند میزد درا...

آره
خیلی خوبه
بعد من پاییز آنفولانزا گرفتم یعنی دقیقا از 31 شهریور تااااا اول دی
درگیر سینوزیت بودم این وسط
انقد دارو خوردم
وای
دیگه تنها چیزی ک روم جواب داد قطره نفازولین بود

1402/03/28 17:58

پاسخ به

چرا طفلکی پسرتم همین کارا رو سرت در آورد ؟

نه اصلا سر محمدیاسین تو بارداری خیلی اذیت شدم ولی تو رشدش خیلی عالی بود محمد خوراکش خوب بود روند رشدش عالی بود بچه خیلی آرومی هم بود طوری ک جاری هام همیشه میگفتن ایشالا بعدیت تلافی کنه از بس بچه های اونا گریه و جیغ و بهانه گیر بودن محمد آروم و صبور و همیشه خندون

1402/03/28 17:59

پاسخ به

آره خیلی خوبه بعد من پاییز آنفولانزا گرفتم یعنی دقیقا از 31 شهریور تااااا اول دی درگیر سینوزیت بودم ...

انشالله ک زودی خوب بشه سر دردت

1402/03/28 18:00

پاسخ به

نه اصلا سر محمدیاسین تو بارداری خیلی اذیت شدم ولی تو رشدش خیلی عالی بود محمد خوراکش خوب بود روند رشد...

تف تو چشای جاریهات
واه

انشاالله بچه آروم بگیره
طفل معصوم گناه داره

1402/03/28 18:00

پاسخ به

انشالله ک زودی خوب بشه سر دردت

توکل ب خدا

1402/03/28 18:01

پاسخ به

نه اصلا سر محمدیاسین تو بارداری خیلی اذیت شدم ولی تو رشدش خیلی عالی بود محمد خوراکش خوب بود روند رشد...

هر مهمونی یا عروسی یا مجلسی بود من محمدو شیر میدادم میخوابوندم بعد بلند میشد هرکی صداش می‌کرد می‌خندید ذوق می‌کرد بقیه هم غش و ضعف براش تپل و سفیدم بود بعد بچه های جاریم گریه جیغ از سر و کول ننه باباشون بالا میرفتن از بس گریه میکردن لاغر هم بودن هیچ کسم نگاهشون نمی‌کرد آخرشم زن و شوهر دعواشون میشد ک چرا بچه اون آرومه تو نمیتونی بچه رو آروم کنی
خلاصه ک نفرینشون گرفت??

1402/03/28 18:02

پاسخ به

تف تو چشای جاریهات واه انشاالله بچه آروم بگیره طفل معصوم گناه داره

???
آره والا انشالله ریحانه اوایل خیلی آروم و خوب بود یکباره زد ب فاز دیوانه بازی

1402/03/28 18:04

پاسخ به

هر مهمونی یا عروسی یا مجلسی بود من محمدو شیر میدادم میخوابوندم بعد بلند میشد هرکی صداش می‌کرد می‌خند...

اوووووه چ منگول بودن
هر بچه ای فرق داره
چرا مقایسه میکنن
خنگولا
الان براش سوره عصر بزار
روزانه
شاید یکم بهتر شد
ولی اینکه شیر نمیخوره دلم میسوزه

1402/03/28 18:14

پاسخ به

??? آره والا انشالله ریحانه اوایل خیلی آروم و خوب بود یکباره زد ب فاز دیوانه بازی

????وای جقله خانم
سیاست مدار شد

1402/03/28 18:14

پاسخ به

فائقه دختر گلیتو بردی دکتر

نه عزیزم

1402/03/28 20:07

دوباره شروع شد ?????

1402/03/28 20:08

فائقه جان چطوری خوبی

1402/03/28 23:02

سها جان خوبه

1402/03/28 23:02

چه میکنی با تنهایی عزیزم

1402/03/28 23:02

سلام

1402/03/28 23:46

خوبین بچها

1402/03/28 23:46

چخبرا

1402/03/28 23:46

نی نی ها خوبن

1402/03/28 23:46

انشالله که خوب باشن

1402/03/28 23:46

پاسخ به

سلام

سلام فائزه جان چطوری خوبی گل پسرت خوبه

1402/03/29 00:30

خدارو شکر الحمدلله

1402/03/29 00:32

سلام پروین جان خوبی عزیزم

1402/03/29 01:32

سها خیلی گرسنه بود اصلا می‌خوابید من فکر کنم شیرم قوی نبود بچه مدام می‌خورد وگریه می‌کرد نمیدونم چرا

1402/03/29 01:33