عزیزم من با شوهرم فامیلم 6 ساله ازدواج کردم تو عقد به مشکل خوردیم بی احترامی ودادگاهو طلاق خواستیم بگیریم در این حین سال 96 که سکه دونه ای 4 تومن بود وکمتر حتی 13 سکه به من داد یه سال خونه بابام بودم ناچیزم کرد منم گفتم تمومه اسباب هام رو آوردم وسکه هارو فروختم خرج درس خوندم کردم ارشد خوندم بعد یه سال شوهرم پدر بزرگ مرحممو واسطه کرد اومد دنبالم براش توضیح دادم سکه هارو فروختم وکمی از پولش مونده همه شرایطو توضیح دادم قبول کرد گفت خودتو دوس دارم وقول دیگه دعوا نداریم وبرگشتم سر زندگی تا یکسال خوب بود وبعد بچه دارشدیم از وقتی 3 ماهه شدم مشکلات شروع شد که چرا سکه هارو نمی یاری تقصیر پدر مادرته
1402/09/14 17:22