خانوما شوهرمنم بهم خیانت کردازوقتی ک فهمیدم حدودا7روزی میگذره روز اول دوم خیلی ازش متنفربودم دلم نمیخاست دست بهم بزنه روزه سوم وچهارم یکم بهترشدم ولی باز هی توفکرم میومدومتنفرمیشدم باز روزپنجم وشیشم سعی کردم اصلابهش فک نکنم چون بافکرکردن فقط داشتم خودموعذاب میدادم حالاک بخشیده بودمش فکرکردن فقط حالمو بدمیکردبعدنشستم باخودم فکر کردم ک چرا برااین زندگی ک این همه زحمتشو کشیدم خون دل خوردم تابه اینجابرسم منی ک داشتم خونه میساختم وهرمرحله به مرحله اش خودم با سلیقه خودم انجامش دادیم کلی کارکردمو براش وسایل گرفتم گفتم چرا اینارو دودستی تحویل یه زن دیگ بدم همه زحمتارو من بکشم اون اماده ازم تحویل بگیره.من برایه زندگیم تلاش بسیارکردم گفتم نمیتونم همینطوری ولش کنم گفتم نمیتونم شوهرمودست غریبه هابدم وحالا دوستدارم خیلی بیشترازقبل بهش ابراز علاقه کنم دوسش داشته باشم درسته دیگ اعتمادم برنمیگرده ولی حدااقل تلاشمومیکنم
این تجربه من برایه خانوماخیانت دیده
سخته درسته خیلی سخته
ولی زندگی همینجوری به اینجانرسیده ماکلی تلاش کردیم نمیشه ولش کنیم بریم
1402/04/25 16:44