شم

منم گفتم این نمیشه گفت من دیگه تورو دوست ندارم بخاطر مهرسام میتونم باهات بمونم

اما خانوادتو نبینم

منم گقتم نمیخوام

موافقم طلاق بگیریم من نمیتونم از مامانم دور شم

خب نبینه چرا مهمه برات توم نبین خونوادشو

امروز رفت یه دستگاه داشت بفروشه برای هزینهای جدایی

آها میگه توم نرو پیش مادرت یعنی؟

قبلام زیاد تا مرحله طلاق رفتیم

اما پشیمون شدیم

ینی اون

پشیمون شد

اما الان که این کارو کرده ینی حتمیه منم نمیخوام دیگه باهاش بسازم

خستم

حالا ایشالا ک اینبارم عقلش سرجاش بیاد

مامانمو داداشام قهر شوهرو مامانم قهر

من چه گناهی کردم هی بین اینا

شک دارم

همش میخواد ثابت کنه اونو خانوادش خوبن

من گداییم بدبختیم

ارثو همش میکوبه سرم از خونه دایم همیشه ایراد میگیره

دعا کن اگه قرار جدا شیم تموم شه دیگه

خستم

اگه نه واقعا درست شه

دیشب که لغزش گرد ازش متنفر شدم